قطعه ،قطعه کردن جسد مرد افغان تجاوز گر به همسر در شهریار

مثله کردن جسد تجاوز گر همسر پس از نبش قبر +عکس مثله کردن جسد تجاوز گر همسر پس از نبش قبر مرد افغان که مدعی است عامل تجاوز به همسرش را کشته و جسدش را پس از ۴۰ روز از خاک بیرون کشیده و مثله کرده است، در آخرین جلسه دادگاه از قصاص نجات یافت. […]

مثله کردن جسد تجاوز گر همسر پس از نبش قبر +عکس

مثله کردن جسد تجاوز گر همسر پس از نبش قبر

مرد افغان که مدعی است عامل تجاوز به همسرش را کشته و جسدش را پس از ۴۰ روز از خاک بیرون کشیده و مثله کرده است، در آخرین جلسه دادگاه از قصاص نجات یافت.

زنی افغان با مراجعه به کلانتری شهریار از ناپدید شدن ناگهانی برادرش مهران خبر داد. مهران آخرین بار تلفنی با زنی به نام راحله صحبت کرده بود. راحله دستگیر و در بازجویی‌ها راز جنایتی هولناک را فاش کرد.

او گفت: «چند روز پیش برای گرفتن ۳۰۰ هزار تومان قرض به خانه یکی از آشنایانم به نام نسیم رفته بودم، اما برادرش مهران در را باز کرد. نمی‌دانستم نسیم در خانه نیست. مهران ناگهان به سمتم آمد و مرا مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار داد. او از این کار فیلم گرفت؛ اما قسم خورد چیزی به کسی نمی‌گوید. مهران چند روز بعد تهدید کرد اگر دوباره به خواسته‌اش تن ندهم، فیلم‌ها را پخش می‌کند. آن موقع مجبور شدم همه چیز را به شوهرم، فاروق بگویم. او هم با شنیدن ماجرا گفت مهران را به باغی در شهریار بکشانم تا سرش بلا بیاورد و فیلم بگیرد. وقتی به باغ رسیدیم، فاروق، مهران را کشت و جسدش را در دستشویی گذاشت.»

با ثبت این اعترافات، کارآگاهان به باغ اعزام شدند، اما خبری از جسد نبود. چند روز بعد، فاروق دستگیر شد و راز ناپدید شدن جسد را فاش کرد.

او گفت: «پس از کشتن مهران، جسدش را دفن کردم، اما وقتی راحله دستگیر شد به باغ برگشتم، جسد را بیرون کشیدم و مثله کردم. سپس در چند جای باغ انداختم»

با تکمیل جزئیات پرونده، جلسه محاکمه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار و فاروق با استناد به مهدورالدم بودن مقتول از قصاص تبرئه و راحله به حبس محکوم شد. دیوان عالی کشور اما حکم فاروق را رد کرد تا او و همسرش که به دلیل افتادن از تخت با ویلچر به دادگاه منتقل شده بود، برای دومین بار پای میز محاکمه بایستند. صبح دیروز، آخرین جلسه محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی برگزار شد.

در ابتدای جلسه، رئیس دادگاه با بیان این که به دلیل مشخص نبودن هویت اولیای دم، معاون قوه قضاییه به پرونده وارد شده و درخواست دیه کرده است، فاروق را به جایگاه فراخواند.

او گفت: «چند روز قبل از حادثه، راحله از خانه بیرون رفته بود اما وقتی برگشت، آثار خراش روی دستانش بود. پرسیدم چه شده؟ گفت مهران به او تجاوز کرده و فیلم گرفته. خیلی عصبانی شدم و نقشه قتل را کشیدم. از راحله خواستم مهران را به باغ بکشاند. وقتی آنجا آمد با هم درگیر شدیم و با دست خفه‌اش کردم. ابتدا جسدش را همان جا رها کردم و متواری شدم اما روز بعد برگشتم و در باغ دفنش کردم. چهل روز بعد، راحله دستگیر شد و من به باغ برگشتم و جسد را از دل خاک بیرون آوردم، مثله کردم و در چند جا انداختم»

او در آخرین دفاع خود با بیان این که مهران در مراسم عروسی او نیز شرکت کرده بود، درخواست بخشش کرد و گفت: «من حاضرم دیه درخواستی را پرداخت کنم تا از زندان آزاد شوم. از اولیای دم و قضات تقاضای بخشش دارم.» حکم دادگاه بزودی صادر می‌شود.

به‌این‌ترتیب با تکمیل پرونده و شکایت اولیای ‌دم کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه ۱۱۳ وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. در جلسه دادگاه ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد سپس خواهر و برادر اکبر به عنوان ولی ‌دم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و تقاضای قصاص متهم را کردند و قضات از آنها خواستند به دلیل اینکه هویتشان برای دادگاه به صورت دقیق احراز نشده است، در نزدیک‌ترین زمان برای دادگاه مدرکی ارئه دهند.

سپس نوبت به رضا رسید؛ او با قرارگرفتن در جایگاه گفت: قبول دارم که اکبر را به باغ کشاندم و با او درگیر شدم اما او را به قتل نرساندم. فردای آن روز هنگامی که به باغ رفتم، متوجه شدم اکبر فوت کرده؛ برای اینکه دچار مشکل نشوم جسدش را مثله کردم. او در ادامه گفت: برای اینکه بتوانم با فریبا ازدواج کنم، صد میلیون تومان خرج کردم. او زن زیبایی است و من دوستش دارم. او زن دومم است و همسر اولم با دو فرزندم در افغانستان زندگی می‌کنند. مدتی پس از ازدواج با فریبا متوجه شدم گاهی برایش پیامک ارسال و چهره‌اش رنگ‌پریده می‌شود. یک روز علتش را جویا شدم که فریبا گفت برادر یکی از دوست‌هایش برای او پیامک می‌فرستد و می‌گوید از من عکس‌هایی دارد که قصد پخش‌کردن آنها را دارد. خیلی عصبانی شدم و درحالی‌که تلفن همسرم در دستم بود، به اداره پلیس رفتم و از برادر دوستش که اکبر نام داشت، شکایت کردم. مدتی بعد فریبا برای دیدن دوستش به خانه‌اش رفت. هنگامی که به خانه برگشت، چهره پریشانی داشت و روی دست‌‌هایش آثار خراشیدگی دیده می‌شد. فریبا می‌ترسید با من حرف بزند اما در نهایت به من گفت هنگامی که به خانه دوستش رفته، او در خانه نبوده است و اکبر او را غافلگیر کرده و مورد آزار جنسی قرار داده‌ است.

متهم ادامه داد: با شنیدن این سخنان تصمیم گرفتم اکبر و همسرم را به قتل برسانم. از فریبا خواستم اکبر را به باغی که گاهی به آنجا می‌رفتم، بکشاند. فریبا قبول کرد و تلفنی با اکبر قرار گذاشت. هنگامی که اکبر وارد باغ شد درحالی‌که پشت در ایستاده بودم، او را غافلگیر کردم و دستم را روی دهانش گذاشتم. بعد از اینکه اکبر بی‌هوش روی زمین افتاد او را رها کردم و همراه همسرم به خانه برگشتیم. فردای آن روز با پسردایی‌ام به باغ رفتیم که متوجه شدم اکبر در جای خودش نیست؛ هنگامی که داخل باغ را گشتم؛ او را در دستشویی پیدا کردم؛ روی زمین افتاده بود و نفس نمی‌کشید. اکبر جان سپرده بود برای همین با پسردایی‌ام او را در باغ دفن کردیم. هرچند من قصد کشتن اکبر را نداشتم اما در افغانستان کشتن این افراد مجازات ندارد و فکر می‌‌کردم در قانون ایران نیز همین‌طور باشد.

رضا ادامه داد: هنگامی که متوجه شدم همسرم همه چیز را به پلیس گفته است، بار دیگر به باغ رفتم و با مثله‌کردن جسد سعی در خارج‌کردن آن از باغ داشتم که پلیس من را دستگیر کرد.

در پایان آن جلسه قضات وارد شور شدند و در نهایت رضا از قتل عمد منجر به قصاص تبرئه و فریبا به اتهام معاونت در قتل به پنج سال حبس محکوم شد. اما این رأی در دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده برای رسیدگی بیشتر به شعبه هم‌عرض ارسال شد. در این جلسه نماینده دادستان ابتدای جلسه با قرائت کیفرخواست به عنوان نماینده دادستان به دلیل عدم احراز هویت اولیای‌ دم و عدم پیگیری آنها درخواست پرداخت دیه کرد. در ادامه رضا بار دیگر در جایگاه ایستاد و با تکرار سخنان قبلی خود گفت قصد کشتن اکبر را نداشتم؛ مثله‌کردن جسد را نیز قبول ندارم چون ۴۰ روز از کشته‌شدن اکبر گذشته بود که همراه پسردایی‌ام بار دیگر به باغ رفتم و جسد را از زیر خاک بیرون آوردیم. با پایان جسله رسیدگی قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.