پایش تغییر کاربری اراضی کشاورزی شهرستان شهریار در بازه زمانی سالهای هزار سیصد و شصت شش لغایت هزار سیصد هشتاد و هشت نویسندگان:۱ زهره داودی منظم، محسن عباس نیاو سیما پورهاشمی ۲ چکیده امروزه مسئله کاربری بهینه زمین از مهمترین موضوعات و چالشهای جامعه بشری است. عدم تعادل فضایی و توسعه فیزیک ناموزون در گستره […]
پایش تغییر کاربری اراضی کشاورزی شهرستان شهریار در بازه زمانی سالهای هزار سیصد و شصت شش لغایت هزار سیصد هشتاد و هشت
نویسندگان:۱ زهره داودی منظم، محسن عباس نیاو سیما پورهاشمی ۲
امروزه مسئله کاربری بهینه زمین از مهمترین موضوعات و چالشهای جامعه بشری است. عدم تعادل فضایی و توسعه فیزیک ناموزون در گستره مناطق به ویژه در محدوده شهرهای بزرگ، باعث شده است، پایش تغییرات کاربری زمین و هدایت آن در راستای کاهش آثار سوء در کوتاهمدت و بلندمدت اصلیترین دغدغه سیاستگذاران و برنامهریزان باشد. شهرستان شهریار از مناطقی است که بدلیل مجاورت با کلانشهر تهران از یکسو و روند افزایشی رشد جمعیت از سوی دیگر، از عدم تعادل فضایی و توزیع غیر بهینه کاربریها رنج میبرد.
بنابراین در این در این مطلب سعی شده است روند تغییر کاربری اراضی کشاورزی شهرستان شهریار طی بازهی زمانی شصت هشت لغایت هشتاد و هشت مورد بررسی قرار گیرد.
نتایج تحقیق نشان داد، توسعه شهری منطقه مورد مطالعه طی دوره زمانی مذکور، روندی افزایشی ولی اراضی کشاورزی روندی کاهشی داشته است، بطوریکه برطبق نتایج حاصله میزان کاهش کاربریهای زراعی به ترتیب ۶۳ ،۶۱ و ۶۲ درصد بوده است.
کاربری اراضی شامل انواع بهره برداری از زمین به منظور رفع نیازهای گوناگون انسان است .اطلاع از نسبتکاربریها در یک محیط شهری و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهمترین موارد در برنامه ریزیها میباشد. بااطلاع از نسبت تغییرات کاربریها در گذر زمان میتوان تغییرات آتی را پیش بینی نمود و اقدامات مقتضی را انجام داد.برآوردهای جدید نشان میدهد که بیش از ۵۱ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و تا سال ۲۰۲۰ این نرخجمعیت به بیش از ۱۲ درصد میرسد .توسعه فیزیکی شهرها فرایندی پویاست که طی آن محدوده فیزیکی شهر وفضاهای کالبدی آن در جهات عمودی و افقی افزایش مییابد و اگر این روند سریع و بی برنامه باشد به ترکیب فیزیکینامناسبی از فضای شهری می انجامد.
کاربری زمین تحت تاثیر دو مولفه نیرومند شکل میگیرد: نیازهای انسان و ویژگیها و فرآیندهای زیست محیطی هیچ یک از این مؤلفهها ثابت باقی نمیمانند، بلکه متناسب با تغییرات ایجاد شده در زندگی تغییر ماهیت میدهند.
این تغییرات اگر صحیح و محتاطانه نباشد، منشأ بروز آثار غیرقابل جبرانی بر رفاه و آسایش جوامع انسانی میشوند. کاهش مساحت زمینهای زراعی حومه ای، تخریب پوشش گیاهی و افزایش دمای سطحی زمین در مناطق شهری، پیامد های منفی توسعهی شهری هستند. در پژوهشهای صورت گرفته در زمینهی تغییرات محیط زیست شهری، یکی از کلیدی ترین دستورالعملهای تحقیقاتی، شناسایی روند تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی ذکر شدهاست.
بویژه اینکه امروزه همجواری مکان استقرار شهرها با اراضی حاصلخیز کشاورزی، زمینه گسترش فضای شهری رادر داخل و پیرامون این اراضی، فراهم آورده است. تداوم این روند، ناکارآمدی فرم شهر و تخریب اراضی کشاورزی را در پیدارد. تبدیل اراضی کشاورزی به کاربریهای شهری و پیامدهای آن یکی از مسائل دیرین برنامه ریزی شهری است.دستیابی به شناخت مناسب از روندهای تکاملی تغییرات کاربری زمین، مستلزم شناخت جریانهای فکری مسلط، دردورههایزمانی است که تاثیرات تعیینکنندهای بر فرآیند برنامهریزی کاربری زمین داشته است.
بنابراین امروزه بر اثر فعالیت های انسانی، پدیده های طبیعی چهرهی زمین همواره دست خوش تغییر میشود. سرعتاین تغییر وتحول در محیطهای شهری، بیش از سایر مناطق میباشد. از این رو برای مدیریت بهینه مناطق شهری، آگاهی ازنسبت تغییرات کاربری اراضی ازضروریات محسوب میشود. شهرستان شهریار طی دوره ۶۶ تا ۸۸ شمسی دارای روند تحوالتجمعیتی سریعی بوده، بطوریکه جمعیت کل آن طی دو سال بیش از ۱.۵ برابر شده اسن.و بیشتر کاربری اراضیها، به کاربریهایمسکونی، تجاری، صنعتی یا شبکه راهها تبدیل شدهاند. با توجه به آنچه بیان شد درمطلب حاضر سعی شده است میزانگسترش فیزیکی شهرستان شهریار و تاثیر آن برکاهش تغییرات سطح اراضی کشاورزی، مورد بررسی قرار گیرد..
محدوده مورد مطالعه شهرستان شهریار با مختصات جغرافیایی ́۱۲˚ ۰۱ تا ́۵۵˚۱۵ طول شرقی از نصف النهار گرینویچو́۰۲˚۰۱ تا ́۵۰˚ ۰۱ عرض شمالی از مدار استوا است که در استان تهران قرارگرفته است.
شهرستان شهریار، ازلحاظ طبیعی دارای اراضی هموار، مسیلهای متعدد و ارتفاعات معدودی میباشد. از لحاظ دسترسیهای ارتباطی نیز، در اینبخش شش جاده اصلی وجود دارد. از این تعداد سه جاده در شمال و شمالشرقی، ارتباط بخش مرکزی را به تهران و کرجمیسر میسازد، دو جاده از سمت جنوب با رباطکریم مرتبط میگردند و یک جاده به سمت غرب و شهر مالرد منتهیمیگردد.
در این مطلب سعی شده است درصد تغییر کاربری اراضی کشاورزی شهرستان شهریار مورد بررسی قرار گیرد. برطبق نتایج حاصله از روشهایRBF_SVM ،NNC و MLC به کار رفته ، میزان کاهش کاربریهای زراعی به ترتیب ۶۳ ،۶۱ و ۶۲ درصد برآورد شده است. همچنین نتایج روشهای SVM ،NNC به ترتیبگویای افزایشی ۲۳ و ۱۶ درصدی کاربریهای شهری بوده، در حالیکه روشMLC بالعکس، کاهش۱ درصدی کاربریهایشهری را نشان میدهد. نکته مهم در افزایش مساحت نواحی شهری در سال ۱۳۸۸نسبت به سال ۱۳۶۶است، که اینافزایش با کاهش قابل توجه پوشش گیاهی و افزایش جادههای ارتباطی همراه بوده است که بیانگر به زیر ساخت رفتنبسیاری از نواحی پوشیده از گیاه در این بازهی زمانی است. برطبق نتایج مقایساتی این روشها و برآوردهای میدانی، توسعهفیزیکی شهر، سهم قابل توجهی از کاربریهای زراعی را کاهش داده است. همانطور که نتایج روشهای SVM و NNC نشانمیدهد، این دو روش نسبت به روش MLC دقیقتر بوده است. بنابراین تغییرات بدست آمده از این دو روش هم به یکدیگرو هم به واقعیت، نزدیکتر است. در نتیجه میتوان به روش SVM و NNC استناد نمود.با توجه به نتایج بدست آمده، برای جلوگیری از تبدیل و تخریب اراضی کشاورزی و مدیریت توسعه سکونتگاههای شهری و روستایی منطقه شهریار، راهکارهایی همچون برنامهریزی برای احیای اراضی کشاورزی رها شده و حمایت از بهره برداران کشاورز، ممانعت از اجرای پروژههای عمرانی و ارتباطی در اراضی مستعد کشاورزی، تدوین مقرراتی جهت ترویج توسعه عمودی به جای توسعه افقی، جلوگیری از توسعه ناهنجار ساخت و سازهایمسکونی وکارگاهی در باغات و اراضی کشاورزی،کنترل ساخت وسازها و نظارت بر اعمال مقررات شهرسازی و تغییرکاربریهارا پیشنهاد نمود.