بحران در اتاق اصناف شهریار

بحران در اتاق اصناف شهریار سید هادی عظیمی  هفته هاست که بحران  اتاق اصناف شهریار ار در برگرفته است و دو جریان متفاوت دراین اتاق  و اتحادیه های آن با یکدیگر در تضادند و این تضاد به عرصه عمومی  کشانده شده است .    اتاق اصناف یکی از مهم ترین نهادهای عمومی  و مدنی کشور […]

بحران در اتاق اصناف شهریار

سید هادی عظیمی

 هفته هاست که بحران  اتاق اصناف شهریار ار در برگرفته است و دو جریان متفاوت دراین اتاق  و اتحادیه های آن با یکدیگر در تضادند و این تضاد به عرصه عمومی  کشانده شده است .

   اتاق اصناف یکی از مهم ترین نهادهای عمومی  و مدنی کشور ماست که نقش مهمی در رشد و توسعه منطقه ایفا می نماید و میتواند به عنوان حلقه واسط میان اصناف و دولت جایگاه  مهمی در حکمرانی  داشته باشد . این اتاق از یک سو دارای قانون مصوب مجلس است و از سوی دیگر با اشتن  پراکندگی وسیع و متنوع واحد های صنفی  به صورت مستقیم و مداوم با نیازهای مردم درتماس است .

   بحران موجود در اتاق اصناف شهریار نمونه ای از بحران های  ساختاری است  که دارای پیشینه و عوامل مشخصی می باشد و روند معینی را طی کرده است تا به امروز برسد و مسئولان نیز تصمیم دارند که گام موثری برای حل آن برندارند و شاید اگر به جاهای باریک تر برسدعزمی در  آنها برای حل این بحران به وجود می آید .

     شاید مهم ترین عنصر به وجود آورنده بحران موجود فقدان عنصر گفت و گو دراین نهاد مهم مدنی است . گویی سال هاست در اعضای  این اتاق گفت و گو های مستمر و هدفمند در جهت تامین منافع همگانی صورت نمی گیرد . اتاق اصناف نمونه ای از کنش های اجتماعی شهرستان ماست . همه چیز برای  رسیدن به کرسی های عضویت در هیات رئیسه و ریاست قربانی می شود . برخی از این کرسی از هر راهی پاسداری می کنند تا آن را از کف ندهند و برخی دیگر تلاش می کنند دراین زمینه تحول به وجود آورند بی آنکه دورنمای مشخصی از تحول مثبت داشته باشند . اتاق اصناف ه باید مرکز تجمیع مناع براساس توافق عقلانی باشد محلی به خلاف آن تبدیل شدهاست و زمینه های توافق نیز هر روز در آن کمتر می شود .

  مراکزی همچون اتاق اصناف کارویژه های مشخصی دارند و خروج از این کارویژها به منزله بی معنا شدن نهاد فوق است . اتاق اصناف نباید نماد تصمیم گیری یک گروه و جریان باشد، نباید به عنوان گروگان نکریسته شود ، نباید به دخالت های بیرونی تن دهد، نباید  استقلال خود را قربانی کندو نباید ای دیگر که هرکدام  برای حیات این  نهاد مهم و ضروری اند و بی توجهی به آن ها مشکلات فراوانی را به وجود خواهد آورد.

   نگارنده این سطور نه عضو اتاق اصناف و اتحادیه های آن است و نه  منافعی در آن دارد ولی پاسداشت از یک نهاد مدنی  که توان  نقش آفرینی گسترده ای دارد  را واچب میداند . بحران اتاق اصناف یک نمونه از بحران هایی است که به وجود آمده اند و به وجود می آیند . راهکار آن حل صورت مسئله یا حذف   هر یک از طرفین نیست . راهکار اساسی گفت و گو و تن دادن به دموکراسی واقعی و پرهیز از دخالت نهاد های غیر مرتبط است . نهاد های مدنی کارویژه های مشخص دارند که بی اعتنایی به آن ها موجب بحران می گردد و مهم ترین اقدام بازگرداند  نهاد های فوق به کارویژه هایشان می باشد .