پیشگیری از اعتیاد به مواد و الکل متاسفانه امروزه در جامعه ای زندگی می کنیم که آسیب های گوناگون روانی و اجتماعی نظیر در دسترس بودن مواد مخدر، روان گردان ها و مشروبات الکلی در آن بروز و شیوع پیدا کرده است. اعتیاد به مواد مخدر و الکل یکی از مشکلات بهداشتی و اجتماعی […]
متاسفانه امروزه در جامعه ای زندگی می کنیم که آسیب های گوناگون روانی و اجتماعی نظیر در دسترس بودن مواد مخدر،
روان گردان ها و مشروبات الکلی در آن بروز و شیوع پیدا کرده است. اعتیاد به مواد مخدر و الکل یکی از مشکلات بهداشتی و اجتماعی قرن حاضر و از مهم ترین دغدغه های فکری جامعه به شمار می رود.
اعتیاد نه تنها منجر به آسیب های شدید عمیق جسمی و روانی در فرد مبتلا می شود،
بلکه باعث آسیب های متعدد اجتماعی مانند طلاق، بزهکاری و بیکاری می شود.
تحقیقات و مطالعات بسیاری نشان داده است که اغلب بیماران دچار سوء مصرف مواد و الکل به طور همزمان به بیماری های جسمی متعددی مبتلا هستند
و همچنین این افراد با احتمال مرگ و میر بیشتری مواجه اند. از طرف دیگر اعتیاد با خالی کردن افراد از ارزش های اخلاقی انسانی،
آنها را مستعد پذیرش فرهنگ های پوچ و مخرب می نماید. الکل نوعی ماده مخدر است که در مقایسه با سایر مواد مخدر،
راحت تر در اجتماع پذیرفته می شود. با این حال، قدرت اعتیاد آوری آن به هیچ عنوان کمتر از سایر مواد نیست. اعتیاد یک اصطلاح عامیانه و به معنای وابستگی بیمارگون به مصرف یک یا چند ماده است
که سبب بروز رفتارهای نیاز به افزایش مقدار مصرف شده و در صورت عدم مصرف آن،علایم محرومیت در فرد دیده می شود.
ریشه و علت اعتیاد از شخصی به شخص دیگر متفاوت است.
با دانستن عواملی که فرد را در معرض خطر اعتیاد قرار می دهند، می توان افراد در معرض خطر را شناسایی کرده
و برای پیشگیری از ابتلای آنان به دام اعتیاد، تدابیری اندیشید.
بسیاری از رفتارهای انحرافی برحسب نقص شخصیت فرد می باشد.
مشکلات روانی، کنجکاوی، ضعف اراده، فرار از زندگی تکراری،
انگیزه های درمانی و شخصیت نابهنجار فرد مهم ترین علل فردی گرایش به اعتیاد به حساب می آیند. گروهی از افراد که بعضا ضعیف النفس هستند، قدرت مقابله با مشکلات و ناکامی ها را ندارند
برای رهایی از فشارهای روانی و رفع هیجانات درونی به دنبال پناهگاهی امن، به مواد مخدر و الکل روی می آورند.
این افراد فکر می کنند که با مصرف این ها از گرفتاری های زندگی رهایی خواهند یافت و جهان پیرامون برایشان تغییر پیدا خواهد کرد. گروهی دیگر افراد افسرده ای هستند که بیشترین و مهم ترین بخش معتادان را تشکیل می دهند،
به نوعی احساس خلاء شخصیتی می کنند. آن ها به تصور خودشان توان لذت بردن از دنیا را ندارند،
همواره احساس ناتوانی و خستگی می کنند. شرکت در مجالس دوستانه ای که در آن مواد و الکل استفاده می شود،
خواندن کتاب ها و یا دیدن فیلم هایی در این مورد و همچنین بدست آوردن اطلاعاتی در این زمینه از مصرف کنندگان،
حس کنجکاوی اشان را برانگیخته و آن ها را ترغیب به امتحان آنچه راکه شنیده یا دیده اند می کند. شیوع مواد مخدر در روستاها به نوعی انگیزه درمانی می باشد که برای تسکین درد دندان، گوش و … استفاده می شود،
به طوری که در آغاز جنبه مداوا داشته و با گذشت زمان به اعتیاد تبدیل می گردد.
تربیت فرزندان در محیط خانواده شکل می گیرد. در خانواده سالم همه امور و فعالیت ها منطبق بر موازین و معیارهای حاکم برجامعه است.
افراد در خانواده های از هم گسیخته و بی ثبات، جدایی و طلاق والدین اعتیاد یکی از اعضای خانواده، بیشتر از بقیه در معرض خطر قرار می گیرند. در خانواده هایی که فرزندان دچار کمبود محبت هستند نیازهای عاطفی اشان برطرف نشده
و به راحتی با ارتباط عاطفی دروغین در محیط بیرون از خانواده به سوی انحراف کشیده می شوند.
از طرفی زیاده روی در محبت نیز عوارض سوئی بر فرزندان دارد به طوری که آن ها همیشه متکی به والدین خود بوده
و احساس استقلال و عزت نفس نخواهند داشت. تبعیض بین فرزندان نیز باعث احساس حسادت و حقارت در آنان می شود. به همان اندازه که محدود کردن فرزندان حس کنجکاوی آنها را برمی انگیزد،
آزادی بیش از اندازه نیز منجر به انحرافات اجتماعی می شود.
نقش وضعیت جغرافیایی و منطقه محل سکونت در گرایش افراد به اعتیاد بسیار مهم است.
مناطق حاشیه ای، کوچه های خلوت، محله های قدیمی و مخروبه محل مناسبی برای توزیع و مصرف مواد و الکل می باشد.
از آن جا که در این گونه مناطق که اغلب فقیرنشین می باشند، امکانات تفریحی و رفاهی کمتری وجود دارد،
جوانان برای گذراندن اوقات فراغت خود به اجبار به طرف اعتیاد کشیده می شوند. بیکاری از یک سو به فقر شخص و از سوی دیگر موجب ایجاد بیماری های روانی، افسردگی،
کاهش اعتماد به نفس از بین رفتن امیدواری شده و در نهایت منجر به به اعتیاد می شود. ارتباط و دوستی با گروه همسال مصرف کننده ی مواد و الکل و درونی کردن ارزش های آن ها، زمینه را برای گرایش به اعتیاد بالا می برد.
مواد مخدر به سه دسته کند کننده ها، محرک ها و توهم زاها تقسیم می شوند.
کند کننده ها موادی هستند که فرد مصرف کننده را از نظر عاطفی و عملکرد زندگی، سست و کند می کند
مانند تریاک، شیره، هروئین، کراک، الکل.مشروبات الکلی میزان متفاوتی از الکل را دارا هستند.
از عوارض داراز مدت الکل می توان ابتلا به بیماری های معده و روده ای،خطر سکته های قلبی و مغزی، تضعیف سیستم ایمنی،
آسیب کبدی، فراموشی پایدار، کاهش کنترل عواطف، رفتارهای نا مناسب و پرخاشگری را نام برد.
محرک ها به شدت اعتیاد آور بوده و مغز و سیستم عصبی را تحریک می کند و اثرات توهم زایی دارند
و نشانه هایی چون بی اشتهایی، کاهش وزن، تندی ضربان قلب و تنفس، لرزش، بی خوابی روانپریشی ایجاد می کنند.
از جمله محرک ها می توان به شیشه و اکستازی اشاره کرد. توهم زاها موادی هستند که حالت آگاهی و ادراکی فرد را تغییر داده
و فرد چیزهایی که وجود ندارد، می بیند و می شنود و حالت هایی از دیوانگی را تجربه می کند.
از توهم زا ها می توان حشیش و ال اس دی را نام برد.
اگرچه کلیه دستگاه های فرهنگی و آموزشی نظیر مدارس ، رسانه ها و مساجد نقش بسزایی در پیشگیری از اعتیاد دارند،
اما نقش و جایگاه خانواده و والدین از همه بالاتر است. بنابراین برای پیشگیری باید اقدامات اولیه ای جهت توانمند سازی
کودکان در دوره های پیش دبستانی و دبستانی را آغاز کرد.
از طرفی مطالعات نشان می دهد نوجوانان در برابر مصرف مواد و الکل مقاومت کمی داشته
ولی درباره خطرات ناشی از آن ها توان درک و پذیرش بالایی دارند. آموزش و افزایش مهارت های زندگی مانند مهارت تصمیم گیری، حل مسئله،
ارتباطات اجتماعی و ” نه” گفتن به دانش آموزان و نوجوانان بسیار راهگشا است.
لازم است گاهی به کودکان اجازه دهید تا حق انتخاب و تصمیم گیری داشته باشند تا اثرات حاصل از تصمیم خود را تجربه کنند
پس با این تجربیات در کودکی، حس مشورت و تصمیم گیری مناسب در او تقویت می شود.
با کمک مهارت حل مسئله فرد می تواند در هنگام مواجهه با مشکلات در خانواده یا جامعه به طور منطقی
بهترین راه حل را برگزیده و سازگارانه با موقعیت های تنش زا و کشمکش های زندگی مقابله کند.
توانایی در در مهارت “نه” گفتن فرد را قادر می سازد تا آمادگی لازم در برابر فشارهای همسالان و دوستان برای اجابت خواسته های نابجا را داشته باشند.
والدین در خانواده های مقتدرانه، پیوسته به کودکان خود توجه و دقت دارند،
ارتباط کلامی و عاطفی مناسبی با فرزندان خود برقرار می کنند. آن ها به استقلال و استدلال ،
تعقل گرایی، احترام، مسئولیت پذیری، همکاری و مشارکت تشویق و حمایت می کنند.
در این خانواده ها محبت، آرامش و امنیت برقرار است.
حس اعتماد به نفس را در کودکان خود افزایش می دهند و در هنگام مواجهه با رفتارهای نا مناسب فرزندان،
با قاطعیت واکنش های قابل پیش بینی و روشن ارئه می دهند.
این والدین جهت ایجاد روابط صمیمانه و ارتباط بهتر با فرزندانشان به سراغ تفریحات شاد و متنوع می روند.
آن ها الگوهای مناسبی برای انجام فعالیت های مثبت و کنترل رفتارهای نا مناسبی چون کنترل خشم هستند. به طور کلی، آگاه ساختن نوجوانان نسبت به مضرات و عواقب مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر،
تغییر ذائقه جوانان از مشروبات الکلی به سمت نوشیدنی های مجاز، ایجاد ارتباط عطفی_منطقی
بین اعضای خانواده غنی سازی امکانات تفریحی و اوقات فرغت جوانان، آگاهی از چگونگی معاشرت و دوستیابی،
تقویت اعتقادات دینی، تلاش برای درونی کردن ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماعی از عوامل مهم پیشگیری از اعتیاد به حساب می آیند.
نعیمه خاتمی پور(کارشناس ارشد روانشناسی بالینی) کارشناس بهداشت روان شبکه بهداشت شهریار