از “قلی” و “غضنفر” دیروز تا “سنبل خان” امروز

از “قلی” و “غضنفر” دیروز تا “سنبل خان” امروز اسماعیل داسدار- حتما یادتان هست که از “قلی” گفتیم که از کودکی که در کوچه پس کوچه های شهر(البته آن زمان روستا بود) بازی می کرد،با نیم نگاهی به آینده،افکار و آرزوهای مادی زیادی در سر می پروراند و همینطور که قد می کشید،رویاهای او هم […]

از “قلی” و “غضنفر” دیروز تا “سنبل خان” امروز

اسماعیل داسدار-

حتما یادتان هست که از “قلی” گفتیم که از کودکی که در کوچه پس کوچه های شهر(البته آن زمان روستا بود) بازی می کرد،با نیم نگاهی به آینده،افکار و آرزوهای مادی زیادی در سر می پروراند و همینطور که قد می کشید،رویاهای او هم اوج می گرفت.او در ذهن خود شهری را تصویر می کشید که دوست داشت بعنوان شورا ،مردم از خروسخوان تا شامگاه او را تکریم کنند و او نیز همینطور که دست در فرمان هیدرولیک ماشین کولرداری که بواسطه موقعیت شورایی در اختیار دارد،از روی تکبر فقط اندکی سر خود را برای مردم تکان داده و بدینگونه پاسخ ابراز احساسات اطرافیان را بدهد”قلی”خیلی دوست داشت که وقتی پرسنل شهرداری با او روبرو می شوند،دستپاچه شده و با لکنتی که از روی ارعاب باشد،به وی سلام کنند. قلی امروز به آرزوی خود رسیده است. او بقدری مغرور شده و خود را تافته ای جدا بافته از مردم می داند که دیگر حتی به نانوایی محل هم نمی رود تا برای خانواده خود نان بخرد و این کار را به برخی پرسنل شهرداری که خود را ارباب آنها می داند،واگذار کرده است!

“قلی”به لطف اعتمادی که مردم به او کرده اند،مسولیتی بس سنگین را بر عهده گرفته است اما هزاران افسوس  که براحتی تعهدات خویش به مردم را فراموش کرده و فقط به فکر مال اندوزی و آنهم از راه غیر شرعی است.

اما از قلی های جدید نیز گفتیم همان هایی که روی ققلی های قدیم را سفید کرده اند. امروز قلی های جدید آنچنان زود دست به کار شده و با عجله بیت المال را چپاول می کنند که ناخودآگاه این جمله ورد زبان می شود که: “صد رحمت به قلی های قدیم!!!”

چون قلی های قدیم، مدتی از رسیدن دستشان به بیت المال گذشته بود که رنگ و لعاب و رفتار و کردارشان تغییر کرد. اما قلی های جدید روی “قلی” قدیم را سفید کرده و دست استاد خود را از پشت بسته اند.  او که از غفلت چندین ساله مسئولین مجموعه ای که در آن کار می کند نهایت سوء استفاده را کرده، این امکان را برای خود بوجود آورده است تا هر چند ماه یکبار در گوشه ای از این شهر برای خود زمین بخرد تا خدای ناکرده در نمایش پول و ثروت خود از غضنفر عقب نماند!

آری از قضنفر هم گفتیم همان غضنفر که قلی دست آموز او بود و به غضنفر قلی پرور معروف شده بود.

از کودکی غضنفر در روستاهای حاشیه شهر زندگی می کرد گفتیم  و اینکه آرزو داشت روزی بتواند به دیگران امر ونهی کند. غضنفر امروز به دلیل داشتن برج ها و پول های فراوان در بانک به هیچ چیزی اهمیت نمی دهد. غضنفر امروز ماشین تویوتا کمری و لکسوس خریده و ۴ ماشین در پارکینگ قصر خود دارد. غضنفر دیگر مردم را به عنوان کالا نگاه می کند و عقیده دارد هرکسی را می توان خرید. سوال کردیم که آیا سعی و تلاش و کیاست وسیاست غضنفر، او را به اینجا رسانده است؟ غضنفر یک روز که از همه چیز و همه کس ناامید شده بود ناگاه به فکر زد وبند افتاد. غضنفر توانست یک شخص را در بانکی پیدا کند و با مدارک جعلی که تهیه کرده بود میلیون ها وام بگیرد واز این وام برای خریدن افرادی در شهر استفاده کرد و با دادن رشوه توانست رانت های بزرگی را ایجاد نماید. غضنفر به واسطۀ پولی که از وام به دست آورده بود زمینی خرید که بعد از مدتی درختان آن را خشک کرد و با استفاده از رانت دولتی توانست برای زمین کشاورزی خود که نسبتاً ارزان نیز خریده بود تغییر کاربری بگیرد بعد از گرفت تغییر کاربری همان زمین را در رهن بانک قرار داد و درآن برج سازی را آغاز کرد. غضنفر کم کم با انواع رانت و واسطه گری آشنا شد و امروز میلیاردها میلیارد پول دارد اما آیا غضنفرازنظر شخصیتی هم رشد کرده است؟ آیا فرهنگ غضنفر به واسطه پولدار شدن بالا رفته؟ غضفر عقیده دارد می توان هر کاری در جامعه انجام داد و هزینه آن را با پول پرداخت. غضنفر با حمایت از افراد بی مایه، روی به قلی پروری می آورد  و از این رو به غضنفر قلی پرور هم معروف است. قلی هایی که هرگز به گرد پای غضنفر نمی رسند در یک جمله باید گفت غضنفر کجا و قلی کجا ؟! آری قلی دست آموز غضنفر است. اما غضنفر انواع زیادی دارد مانند غضنفربرج ساز، غضنفربقال، غضنفرشورا، دکتر غضنفر، مهندس غضنفر، حاج غضنفر، کربلایی غضنفرو…

غضنفرنباید دست کم گرفت زیرا گاهی می تواند تمامی تلاش های بی دریغ خدمتگذاران نظام را از بین ببرد غضنفر که همواره به فکر مقاصد خود است، از دادن مالیات به دولت نیز فرار می کند و تمامی املاک خود را به نام دیگران کرده است. غضنفراحتکار می کند، غضنفر تجاوز می کند، غضنفر ربا می خورد، غضنفر برای رسیدن به اهدافش همه کار می کند.

اما “سنبل خان” کیست؟

از کودکی سنبل خان اطلاعات موثقی در کار نیست اما برخی غقیده دارند “سنبل خان” همان ملیجک معروف بوده همان ملیجکی که اعتمادالسلطنه در مورد او می نویسد: تمام قد و قامتش زیاده ازیک ذرع زیادتر نیست. صورت بسیار زشت و جبهه اى دارد بسیار سبزه, ابروى سیاه از هم گشوده, دهان بى اندازه گشاد, کله از تناسب بزرگتر, چند سالک در صورت, دماغ چون برج, و کثافت لباس و بدن به حدى است که غالبا از عفونت بخصوص در تابستان کسى نمی تواند ازنزدیک او عبور کند. بعداز قتل ناصرالدینشاه توسط میرزا رضا کرمانى لقب عزیزالسلطان که ملیجک داشت دیگر معناى خود را ازدست داده و دربار بیکار و لقب ساز به او لقب سردار محترم را داد. از آنجایى که ملیجک همیشه مفت خورى کرده و هیچ کارى بلد نبود, شروع کرد به فروش املاک و مستغلاتى را که جمع آورى کرده بود. یکی  از  صحنه های  بسیار تراژیک  و ناراحت کنندۀ  تاریخ ِ ایران ، که با  کمال تأسّف در دوران معاصر هم  شاهد نمونه هایی  از آن  هستیم ، وجود “ملیجک”ها  در کشور ماست. متاسفانه ملیجک دوران قاجار در اواسط دوران پهلوی و بعد از انقلاب با عنوان “سنبل خان” ظاهر می شود و شاهد حضور و ظهور وی در ادارات و اطراف راسای ادارات هستیم.

نیچه می گفت  چاپلوسان روح حقیری دارند و با چاپلوسی شان  بر آنند که روح های بزرگ را نیز پایین بکشند و با خود همسفره  کنند. هر جا چاپلوسی فزونی می گیرد و تملق از حد و مرز فراتر می رود، بدون شک کمتر می توان اندیشه های بلندی یافت، زیرا  چاپلوسی به شدت همه گیر است. “سنبل خان” امروز که همان ملیجک دیروز است، مظهر چاپلوسی و تملق است. “سنبل خان” صرفا با چاپلوسی قصد آن را دارد که کم کاری و یا بی قابلیتی خود را پنهان کند و یا از آن بدتر، به دنبال تخریب مدیر خویش است منتها باظرافت این کار را از طریق چاپلوسی و  صحه گذاشتن بر اشتباهات مدیریتی او انجام می دهد زیرا شمار این اشتباهات را بیشتر و  تاثیر منفی شان را افزایش می دهد و در نهایت می تواند تا جایی پیش رود که او را ساقط کند.  زیان های “سنبل خان” در واقع به حدی آشکارند  که با عقل سلیم پیش پا افتاده ای، قابل تشخیص هستند. بنابراین پرسش آن است که چگونه برغم  داشتن عقل سلیم، باز هم شاهد چاپلوسی به مثابه عملکرد “سنبل خان” هستیم؟ “سنبل خان” لطمه زیادی به تحرک و شیوه کاری می‌زند به خصوص زمانی که مدیر یک اداره یا شرکت آدمی باشد که از تشویق‌ها و تعظیم و تکریم‌های زیرمجموعه اش همواره استقبال می‌کند.اما طعمه اصلی “سنبل خان” مدیرانی هستند که عاشق شنیدن تملق اند. هر انسانی که با تعریف و تمجید موافق است آهسته آهسته احساس غرور کاذب نموده و خود را منجی جامعه می داند. رفته رفته مدیری که عاشق شنیدن تملق است با تکرار این گونه رفتارها از سوی “سنبل خان” ، به تملق شنوی عادت می کند و از آن پس اگر کسی بسیار محترم و به طور منطقی خواسته خود را بیان کند به او اعتنائی نخواهد کرد. سنبل خان راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع پیدا کرده است و بی علت هر که را میبیند دست به سینه احترام میگذارد و چاکرم نوکرم میکند گویی اصلا “سنبل خان” نوکر به دنیا آمده اما از آن سو بهتر که توجه میکنی متوجه میشوی “سنبل خان” پولو املاک فراوانی در سایه این رفتار کسب کرده است.

“سنبل خان” مانند “قلی” و “غضنفر” انواع خود را دارد، انوع  “سنبل خان” عبارتند از:

“سنبل خان” تعریفی:

در این تاکتیک سنبل خان به بیان نظرات و قضاوتهای مطلوب درباره فرد هدف می پردازد، چرا که این حالت روانی در افراد وجود دارد که چنانچه متوجه شوند مطلوب و مورد توجه دیگران هستند، خود به خود تمایل و علاقه ویژه ای نسبت به آنها پیدا می کنند. رفتارهایی مانند تحسین و چاپلوسی از اشکال دیگر این تاکتیک هستند.

“سنبل خان” رحمتی:

دومین شیوه لطف و مرحمت است. در این شیوه که معمولاً به صورت ترکیب با تعریف و تمجید به تکرار می رود، “سنبل خان” ، با لطف و مرحمت در موارد مختلف نسبت به فرد هدف و برآوردن نیازهای وی علاوه بر آنکه خود را فردی انسان دوست نشان می دهد، وی را نسبت به خود مدیون می سازد.

“سنبل خان” عقیدتی:

“سنبل خان” در همسویی عقاید ، خود را همسو و هم جهت با نظرات، عقاید و ارزشهای فرد هدف نشان می دهد. همسویی براساس این فرض شکل می گیرد که انسانها افرادی را دوست دارندکه دارای ارزشها و عقایدی نظیر خودشان هستند. برای مثال، زیر دستانی که می داند مافوقشان از همتای خویش راضی نیست و از وی در برابر مافوق خود انتقاد می کنند، از این شیوه غیرمستقیم چاپلوسی و رفتار چاپلوسی استفاده می کنند.

“سنبل خان” خودنما: ‌

چهارمین شکل از “سنبل خان” خودنما است. یعنی رفتار به شیوه ای که از نظر فرد هدف مطلوب و مناسب است و یا رفتار به شیوه ای که فرد را دارای ویژگی خاصی نشان دهد و وی را برای فرد هدف جذاب کند.

آسیب های “سنبل خان” به جامعه و اطرافیان:

“سنبل خان” مانع پیشرفت خلاقیت می شود

“سنبل خان” باعث ایجاد باورهای کاذب مدیران می شود

“سنبل خان” باعث پرورش افراد نان به نرخ روز خور می شود

“سنبل خان”  تحول و پیشرفت را به چالش می کشاند

“سنبل خان” سبب تشویق دیگران به ادامه کارهای ناروایشان و نیز برانگیزنده غرور زیان آفرین انسان هاست.

“سنبل خان” تکبر را سبب می شود و شخص را از عزت دور می سازد.

“سنبل خان” باعث بی انگیزگی می شود.

“سنبل خان” باعث آلودگی های فکری می شود.

“سنبل خان” برای ستایش شوندگان دروغین فخرفروشی و خودبینی به بار می آورد و برای ستمگران و خیانتکاران نیز، نوعی تأیید و تشویق عملی را انجام می دهد.

با کندوکاو درباره “سنبل خان” و علل بروز آن در جوامع، در می یابیم که در آن جوامع، فردیت رشد نکرده و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ می جویند. در جامعه ای که راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاه ها و منصب های اجماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید می آید،  “سنبل خانیسم” است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواسته های که نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش.