محرم در شهریار از دریچه دوربین شهریار نگار گالری تصاویر محرم در شهریار عکاسان : کامیار نفریه / حدیث مقدم / نفیسه خوشنامی / سحر زارعی ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم؛ بعد دیگر نمی دانیم چه شد! داستان کربلا, نه از آغاز تاسوعا و […]
گالری تصاویر محرم در شهریار عکاسان : کامیار نفریه / حدیث مقدم / نفیسه خوشنامی / سحر زارعی
ما داستان کربلا را از روز تاسوعا می دانیم و عصر عاشورا ختمش می کنیم؛ بعد دیگر نمی دانیم چه شد! داستان کربلا, نه از آغاز تاسوعا و یا محرم شروع می شود و نه به عصر عاشورا و اربعین تمام می شود. این است که از دو طرف قیچی اش کردیم و آن را از معنی انداختیم, مثل قلبی که از داخل بدن در بیاوریم, که دیگر قلب نیست. باید قلب را در این سینه و اندام بزرگ بشری و در تسلسل عظیم یک دست تاریخ انسان بگذاریم؛ و آن وقت تپش پیدا می کند و آن وقت خون “حسین”, خون می شود. اما الان از آن ماده تخدیری درست کرده ایم.
“آنها که تن به هر ذلتى مى دهند تا زنده بمانند، مرده هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده اند و مرگ خویش را انتخاب کرده اند – در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود – توجیه و تأویل نکرده اند و مرده اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندنشان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده اند؟
گالری عکس محرم در شهریار
تصاویر همایش شیرخوارگان حسینی سال ۹۷ را اینجا ببینید برای مشاهده کلیلک کنید
تصاویر عزاداری ۹۹ هییت عشق حسین شهریار برای مشاهده کلیک کنید
گالری تصویر محرم در شهریار
حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.
—————————————– اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا —————————————– از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند
رنگ عالم شد سیاه/درجهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه
تکیه تکیه یاحسین/درغمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه
چونکه بالاتر نداشت/درمیان ماه ها ماه محرم شد سیاه
در مِنا امسال آه/علقمه شد روسپید و روی زمزم شد سیاه
جلد مانند لباس/بر اَمالی و لهوف و بر مُقرّم شد سیاه
پوست درسینه زنی/سرخ شد، شد نیلگون و آخرش هم شد سیاه
بین این رنگین کمان/دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه
برتن مسلم هم آه/رد تیر و تیغ ها قدر مُسلّم شد سیاه