وقایع تاریخی شهریار از حمله اعراب،عباسیان،امویان تا بقاع امام زادگان مدفون وقایع تاریخی شهریار از حمله اعراب و فتح ری و مناطق آن به دست مسلمانان از وقایع تاریخی شهریار فروپاشی امپراطوری ساسانی و شهرها یکی پس از دیگری است . فتح وی را به تفاوت میان سال های ۱۸ – ۲۴ هجری ذکر […]
وقایع تاریخی شهریار از حمله اعراب و فتح ری و مناطق آن به دست مسلمانان
از وقایع تاریخی شهریار فروپاشی امپراطوری ساسانی و شهرها یکی پس از دیگری است . فتح وی را به تفاوت میان سال های ۱۸ – ۲۴ هجری ذکر کرده اند شناخت ما از تصرف « زی » می تواند کمک موثری به درک موقعیت نواحی اطراف ری منجمله شهریار باشد و انتخاب این شهر به عنوان مرکز حکومت و خلافت و تحت فرماندهی دلیلی براهمیت ری ومناطق اطراف آن در این عصر بوده است در اواخر خلافت عمر ، مغیره بن شعبه والی کوفه ، کثیر بن شهاب حارثی را والی زی گردانید وی مردم زی را که نقض عهد کرده بودند دوباره مطیع ساخت .
کثیر در زمان معاویه نیز چندی والی این شهر شد و به امیرالمؤمنین علیه السلام دشنام داد . عثمان در سال ۲۴ ه براء بن عازب را والی زی گردانید . سعد بن ابی وقاص چون بار دوم والی کوفه شد ، در آغاز سال ۲۵ . . برای سامان دادن به اوضاع پریشان ری به آنجا آمد و سپس به کوفه بازگشت . آخرین کس که ری را فتح نمود قرظه بن کعب انصاری در دوران ولایت ابوموسی در خلافت عثمان بود . در سال مرگ عثمان والی ری ، سعید بن قیس بود .
حضرت علی علیه السلام یزید بن قیس الأرحبی را والی ری و همدان و اصفهان گردانید . همچنین یزید بن حجبه از سوی علی علیه السلام والی ری و دشتپی گردید . نیز ربیع بن خثیم از طرف آن حضرت فرمانده جمعی از سپاهیان در ری و قزوین گردید .
بنی امیه یکی از دو شاخه بزرگ قبیله قریش بود و شماری از ایشان نزدیک یک سده بر سرزمین های اسلامی حکومت کردند ، خلافت معاویه پس از صلح امام حسن ( ع ) در سال ۴۱ ق آغاز شد و در ۳۲ اق با شکست مروان بن محمد به پایان رسید ، در این سال ها ۱۴ خلیقه بر ممالک اسلامی حکم راندند ، پس از معاویه بن یزید ، خلافت امویان به شاخه مروانی انتقال یافته در زمان معاویه بن ابی سفیان حکومت بصره و ری و خراسان تا سال ۵۱ یا زیاد بن ابیه بود . زمانی که عبیدالله با ابن زیاد از سوی یزید حکومت کوفه را بر عهده داشت ، با فرمان مشروط و جداگانه ری په عمر بن سعد و شمر آن دو را در راه ارتکاب جنایت هولناک کربلا و شهادت سیدالشهداء علیه السلام و یاران پاکبازش تشویق نمود.
در فرهنگ شفاهی و اعتقادی مردم این دیار این اعتقاد وجود دارد که حضرت ، زمانی که به عمربن سعد فرمودند که توهرگز گندم ری را نخواهی خورد منظور از گندم ری ، گندم شهریار است. پس از مرگ یزید ، در سال ۶۴ مردم ری به رهبری « فرخان رازی » سر به طغیان برداشتند عامر بن مسعود امیر کوفه محمد بن عمیر را به سرکوبی ایشان فرستاد لکن او کاری از پیش نبرد . و عامر ، عتاب بن ورقاء را گسیل داشت و در نپرد سختی ، فرخان کشته شد و همدستانش فرار کردند .
در سال ۶۶ پس از استیلای مختار پر کوفه یزید بن ابی تجیه فرازی از سوی وی په حکومت ری منصوب گشت و به مدت ۱۸ ماه خراج این شهر به او می رسید در سال ۶۸ گروهی از خوارج به ری حمله کردند و جمعی از مردم آن ها را یاری دادند عامل ری در این حمله کشته شد بنی امیه سلطه و نفوذ کامل به ری یافتند.
حکومت بنی عباس از وقایع تاریخی شهریار سال ۱۳۲ هجری قمری تا ۵۶ هجری قمری از مهم ترین حکومت های اسلامی بود که بیش از پنج قرن پر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند کارشان با انقراض امویان آغاز شد و توسط مغول ها از بین رفت ، هفتمین نفر از خلفای بنی عباس ، عبدالله مأمون پسر هارون الرشید بود .
در سال ۱۷۰ هجری قمری در ماه ربیع الاول شب جمعه به دنیا آمد . مامون دانشمندترین خلیفه در میان خلفای عباسی بود و به اعتقاد به مذهب تشییع شهرت داشت . در سال ۲۰۱ برادرش را از ولی عهدی عزل کرد و کشت و حضرت امام رضا علیه السلام را با اجبار و تهدید به ولی عهدی خود منصوب کرد و به نام آن حضرت سکه زد و دستور داد به جای لباس سیاه -که شعار عباسیون بود- لباس سبز بپوشند . سپس دستور داد اعلان کنند که برترین خلق پس از پیامبراکرم اص ) ، علی بن ابیطالب ( ع ) است و نیز اعلان کنند که مامون از کسی که از معاویه به نیکی یاد کند بیزار است به این وسیله توانسته اوضاع آشفته و نابسامان مملکت پهناور اسلامی را که از هر گوشه اش گروهی به ادعای خلافت قیام می کردند- آرام و کلیه قیامهای علویان را خشی نماید . مامون در آخر ماه صفر ۲۰۲ هجری حضرت امام رضا علیه السلام را با سم به شهادت رساند و مامون در سال ۲۱۸ ه ق از دنیا رفت.
امام هشتم شیعیان حضرت علی بن موسی ( ع ) در سال ۱۴۸ هجری در مدینه تولد یافت . وی در مدینه مهمترین شخصیت خاندان علوی بود و به همین دلیل زمانی که مامون به دلایل سیاسی خواست تا به ظاهر قدرت را به علویان واگذار کند ، او را از مدینه به مرو احضار کرد عباسیان از آغاز با عنوان اهل بیت ( ع ) و بهره گیری از زحمات علویان بر سر کار آمدند . این بدان معنا بود که علویان در توده های مردم نفوذ بیشتر داشتند ، اکنون که بدلیل درگیری دو برادر و کشته شدن یکی از آنها بدست دیگری ، چهره عباسیان پلیدتر از گذشته جلوه گر شده بود ، مأمون در پی آن بود که با ابراز علاقه به علویان خود را محبوب مردم کرده و برای خویش موقعیتی بدست آورد .
او خود پس از مدتی که از ولایتعهدی امام رضا ( ع ) گذشته بود در توجیه این عمل گفت : این مرد کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می خواند ما او را ولیعهد خود کردیم تا مردم را به حکومت ما فرا خوانده و به مشروعیت خلافت ما اعتراف کند . اکنون باید بتدریج از موقعیت او بکاهیم . مامون با چنین هدفی امام رضا ( ع ) را از مدینه به خراسان فرا خواند امام رضا ( ع ) که از ابتدا به حیله مامون آگاهی داشت ، جز به اجبار و زور حاضر به ترک مدینه نشد . آنگاه نیز که به سوی خراسان حرکت کرد تنها رفت تا مردم بدانند قصد ماندن ندارد چه رسد به پذیرش حکومت و ولایتعهدی . بعد نیز که به زور ولایتعهدی بر وی تحمیل شد ، شرط کرد که هیچ مسئولیتی نداشته و در هیچ کاری نیز دخالت نخواهد کرد . روشن بود ، مامون که برای رسیدن به خلافت ، برادر خود امین را کشته بود ، حاضر نبود آن را به خاندان علویان که قریب صد سال با خلفای عباسی درگیر بوده اند واگذار کند . مامون در زمانی که اوضاع آرامش یافت و دید که امام هر روز نفوذ بیشتری پیدا می کند با حیله گری آن حضرت را در سال ۲۰۳ هجری به شهادت رساند.
هرچند که آمدن امام زادگان به ایران از نیمه دوم قرن اول شروع شده بود ، اما در زمان ولایت عهدی حضرت امام رضا ( ع ) فزونی گرفت و حضور حضرت امام رضا ( ع ) در ایران و پذیرش ولایت عهدی موجب امدن جمع زیادی از امام زادگان گردید که برای نمونه می توان به هجرت احمدبن موسی شاه چراغ با پانزده هزار نفر از امام زادگان و یاران ؛ آمدن حضرت معصومه ( س ) با جمعی از برادران و یاران ؛ آمدن جمع کثیری از امامزادگان و فرزندان و باران آنها به رهبری ابراهیم ابوالجواب اشاره کرد و سپس مقابله عوامل حکومت به دستور مأمون عباسی و شهادت جمع بسیاری از امام زادگان و پراکنده شدن آنها را شاهدی بر دشواری های اهل البیت در دوران عباسیان دانست دردوره ولایتعهدی امام رضا ( ع ) و امامزادگان با احساس امنیتی خاس و به قصد زیارت آن حضرت از مدینه و نواحی آن و عراق به قصد دیدار ترک وطن می کردند
، اما بعد از شهادت آن حضرت ، مأمون به عمال خود دستور داد سادات را در سراسر ایران در هر کجا که دسترسی پیدا کردند به شهادت برسانند ، لذا بسیاری از سادات در این زمان شهید شدند و عده قلیلی هم مخفیانه و گمنام زندگی می کردند ، تا دوران با گرفتن علویان در طبرستان و مرعشیان در مازندران که سادات فراوانی به ایران آمدند ولی باز به سرنوشت شهادت یا زندگی بی نام و نشان گرفتار شدند و بدین صورت در پهنه ایران فرزندان پیامبر آرمیدند مهاجرت سادات حسنی و حسینی از وطن خویش به نقاط امن سرزمین های شرقی اسلامی از همان صدر اسلام در حکومت جابرانہ امویان و خاصه در عهد حجاج بن یوسف خونخوار و تسلط او بر عراقین از سوی امویان ( ۷۵-۵ونی ) که بیدادگریها و سفاکیها نسبت به فرزندان علی ( ع ) روا می داشته ، آغاز شده است .
از نظر کلی این مهاجران بزرگوار را به چهار گروه می توان تقسیم کرد : گروه نخستین ، آن دسته هستند که برای فرار از بیدادگریها و ستم های امویان و بخصوص حجاج بن یوسف راه مشرق را پیش گرفتند ؛ گروه دوم ، آنها هستند که به هنگام ولایت عهدی امام رضا ( ع ) بدین سرزمین رسیدند : گروه سوم آنها هستند که در خروج برخی از فرزندان علی ( ع ) بر خلفای عباسی و اموی شرکت داشتند و پس از شکست آنها بدین حدود گریختند ؛ گروه چهارم ، که نسبت به سه گروه دیگر فزونی داشتند ، آن دسته هستند که در زمان حکومت علویان در مازندران روی به دربار ایشان نهادند.
از وقایع تاریخی شهریار حرکت امامزادگان به دعوت امام رضا ( ع ) به فرماندهی ابراهیم ( ع ) و رسیدن به ولایت ساروقمش شهریار ( سال ۲۰۲ هجری )
پس از پذیرش ولایتعهدی امام رضا ( ع ) و آمدن او به خراسان ، افراد زیادی به دعوت وی از مدینه و شهرهای اطراف آن و بغداد و در فاصله ها وزمان های مختلف به قصد دیدار به سمت خراسان حرکت کردند که از میان آنها می توان حرکت امامزادگان از مدینه به سرپرستی ابراهیم ابوالجواب ، حضرت معصومه ( س ) و حضرت شاه چراغ ( ع ) را نام برد .
باتوجه به اینکه محل درگیری و رویارویی سپاه مامون با گروه اول در « ساروقمش شهریار » بوده است به شرح آن پرداخته می شود : در کتاب مستطاب « کنزالاتساب معروف به بحرالأنساب » از وقایع تاریخی شهریار در تحقیق حسب ونسب امامان و امام زادگان واجب التعظیم و محل مقایر ومشاهد آنها در هر خطه ومقام ذکر حسب ونسب سادات عالی ، تألیف سید مرتضی ملقب به علم الهدی و همچنین در فصلنامه فرهنگی تحقیقی اجتماعی و تاریخی « وقف میراث جاودان ، سال بیستم ، پاییز و زمستان ۱۳۹۱ ، شماره . او ۷۹ ، صفحات ۱۰۱ تا ۱۳۲ مقاله ای با عنوان « نقش موقوفات در شکل دهی به فضاهای شهری بررسی موردی امامزاده ابراهیم شهر آمل ) توسط دکتر شهرام یوسفی فر ومعصومه یدالله پوربه چاپ رسیده است ، که در آن متن وقف نامه ای به چاپ رسیده است که موقوف أن آقا عبدالله ونامدار : موقوف علیهم : شاهزاده ابراهیم و تاریخ وقوف آن شش رجب المرجب ۹۲۶ هجری قمری می باشد در متن وفقنامه به دعوت امام رضا علیه السلام از امامزادگان به طوس واجابت آنها به فرماندهی ابراهیم ( ع ) و رسیدن آنها به ولایت ساروقمش شهریار و رودر روییشان با سپاه مأمون به شرح زیر اشاره شده است :
چون مأمون ملعون ، حضرت امام رضا را به طوس آورد ، مردم از اطراف و اکناف کرامات آن جناب را مشاهده نموده [(نمودند) ، تمامت اهالی آن مرز و بوم مطیع و منقاد آن جناب گردیده و از اطاعت مامون ملعون انحراف ورزیده ، آن ملعون از آوردن آن جناب نادم و پشیمان شده و در خیال شهادت آن جناب افتادم (افتاد) . آن جناب نامه ای به اولاد حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و سایر آقازادگان امامزادگان نوشته که چون نوشته به شمار رسد زیرسد بدون توقف روانه طوس شوید شوند .
آن چه از اخبار مروی است ، دوازده هزار و سیصد و هفتاد و سه نفر به مضمون نام نامی [ باین عمل نموده و از شوق زیارت شرف ملاقات آن جناب بسیار گریستند و روانه خراسان گردیدند .لذا ابراهیم فرزند امام موسی فرمود : ای برادران ما را یک بزرگی می باید که خیل و حشم را تواند راه برد . امامزادگان فرمودند : ای برادران ! می رویم به روضہ رسول الله و سلام می نماییم هر که را جواب سلام داد ، آن کس مهتر و بزرگ باشد . على الأصح بفرموده حضرت معصومه ( س ) تمامی رفتند به روضه عرش درجه جناب رسول ، یک یک سلام می نمودند ، جواب نشنیدند ، تا این که امامزاده ابراهیم فرزند امام موسی کاظم که مدفون در بلده طیبه شهر آمل موضع لله پرچین است ، سلام نمود . از روضہ مبارک جواب شنید که علیک السلام یا ولدی چون ایشان استماع نمودند ، همه دست او را بوسیدند و بیعت نمودند و آن را مهتر خود گردانیدند ، علم بر پا کرده ، سپه سالار خود ساخته اند .
از مدینه بیرون آمدند ، چون به ساروقمش شهریار رسیدند ، در شب یکشنبه بیست و یکم شهر محرم سکینه خاتون بنت امام موسی . خوابی دید ، برخاسته به برادران گفت ، مرغی را دیدم در میان آسمان و زمین ایستاده بود و پر میزد و قطره قطره خون زهر آلود از وی می چکید ، قطرهای از آن را استشمام نمودم ، بوی جناب امام رضا بر مشامم رسید ، آن مرغ گفت : الله اکبر ! این قوم را اجل میراند که هر یک به دیاری برساند ، چون این سخن را شنیدند آن شب را به مصیبت یکدیگر گریستند خارجی که در شهریار بودند ، نامه به مأمون فرستاد که این قدر اولاد ائمه از عربستان رو به ولایت عجم أورده اند که اگر این خیل و حشم به آن ولایت برسند ، شما را زنده نگذارند .
چون آن ملعون مطلع شد ، ترسید و در همان شب جناب امام رضا را زهر داده شهید کردند و نامه به محمد شیبانی توشست ، روانه نمود ، و نامه ای به حسن صباغ نوشت و به قزوین فرستاد و نامه ای به سیاه گوش ابن خالد سمنانی نوشت که چون فاهه من به شما رسد ، باید که دمار از ابوترابیان بر آرید و نگذارید که یک نفر از آنها از ساروقمش زنده بیرون روند ، چون نامه آن ملعون به آن خارجیان رسید ، راهداران مقرر کردند نگذارند امامزادگان بیرون روند ، راهداران راه ها را گرفته نگذاشتند که ایشان مدت شش ماه از سارقمش بیرون روند .
امامزاده ابراهیم گفت : ای برادران در خواب دیدم لشکر بسیار بر سر ما آمدند و حرب عظیم در پیوست . چون روز شد ، محمد شیبانی ملعون به قرب چهل هزار کس از خارجیان با علمهای کبود و زرد و سیاه بر سر امامزادگان ریخته ، بنای محاربه شد و از تعاقب ایشان سیاه گوش سمنانی ملعون به قرب سی چهل هزار کس و از عقب او حسنک صباع قزوینی با قرب چهل و پنج هزار از ملحدان الموت رسیدند و منافقان هر دیار با امامزادگان بر انگیخته جنگ عظیم بر پا نمود .
امامزاده ابراهیم چندان محاربه و قتال نمود و از خوارج به قتل رسانیده که جای اسب تاختن نبود و امامزاده بقدر شش هزار کس از آن نامردان را واصل به درک نمودند و عبدالرحمن نام که سر کرده ملحدان الموت بود ، به دست امامزاده ابراهیم مقتول گردید . مدت شش ماه مردمان شهریار برای رسانیدن اخبار نمی توانستند آمد و رفت نمایند ، تا آن که در شب بر سر امامزادگان تاخت و تاز آورده و ایشان را مغلوب نمودند و متفرق کردند . بعضی از ایشان را به شرح جدول در قوا مقتول نمودند و شصت نفر از آنها را در ساروقمش شهریار به درجه شهادت رسانیدند و سرهای ایشان را جدا نموده و عون بن امام موسی را مقید کرده نزد مأمون ملعون فرستادند . »
به شهادت رساندن امامزاده هادی ( ع ) و توصیف کرشته
در کتاب « کنزالانساب معروف به بحرالانساب » در مورد « کرشته » ( ۵ ) و شهادت امامزاده هادی ( ع ) و خواهرش آمده است :
اما هادی بن حضرت امام موسی کاظم ( ع ) وهمشیره اش زینب نام در ولایت گرشته افتادند ، در آنجا دوهزار کدخدای نامی بود ، مردم آن شهر بیشتر خوارج بودند و در میان شهر قلعه ای عظیم بودودرطرف أفتاب فرو رفتن قلعه ، دیگر بود که قلعه به شیعیان خواندند و در بیرون أن قلعه ، مسجدی بود و مردی در آنجا به نام عبدالله و به سر می برد ، چون امامزادگان بدانجا رسیدند ، آن مرد ایشان را مدت سه روز و سه شب در حجره ی مسجد مخفی داشت که مردم از این حال خبر نداشتند.
روزی عبدالوهاب مدنی در آن حجره نگاه کرد ، دید دوتن نشسته اند باروی چون ماه و گیسوان سیاه و در تن جراحت بسیار دارند . پس عبدالوهاب گفت ای بزرگواران تسما چه کسانید ؟ گفتند : ماغریبانیم که راه به جایی نداریم و از فرزندان حضرت امام موسی کاظم ( ع ) می باشیم . آن مرد مومن چون این سخن بشنید ، در حال به گریه در آمد ، از مسجد بیرون شده ، زار زار بگریست و در خانه خود رفت وبازن و فرزندان احوال ایشان باز گفت و بعد از آن امامزادگان را به خانه برد و چند روز در آنجا پنهان کرد وبه خدمت ایشان پرداخت واخرالامر منصور دمشقی خپریافت وامده ، ایشان را شهید کرد . »
۱- بقعه متبرکه امامزاده اسماعیل ( ع ) مرکز شهر شهریار
۲ – بقعه متبرکه امامزاده ابراهیم ( ع )
۳- دهشاد بقعه متبرکه امامزاده احمد ( ع ) یبارک
۴- بقعه متبرکه امامزاده افطس ( ع )
۵- بکه بقعه متبرکه امامزاده محمد ( ع )
۶- وحیدیه بقعه متبرکه امامزاده بی بی رقیه ( س ) دهمویز
۷- بقعه متبرکه امامزاده احمدو رضا ( ع ) رزکان
۸- بقعه متبرکه امامزاده جعفر ومحسن ( ع ) فردوسیه ، خاوه
۹- بقعه متبرکه امامزاده عباسعلی ( ع ) حصارساطی
۱۰- بقعه متبرکه امامزاده عبدالله ( ع ) صباشهر
۱۱- بقعه متبرکه امامزاده عبدالله ( ع ) سعید آباد ۱۲- بقعه متبرکه امامزاده عبدالله ( ع ) یوسف آباد
۱۳- بقعه متبرکه امامزاده عبدالله ( ع ) رزکان
۱۴- بقعه متبرکه امامزاده شعیب ودانیال ( ع ) رامین
۱۵- بقعه متبرکه امامزاده قاسم ( ع ) وحیدیه ( قصه )
۱۶- بقعه متبرکه امامزاده مهدی وجعفر ( ع ) وحیدیه ، جوقین
۱۷- بقعه متبرکه امامزاده فرخنده خاتون ( س ) ویره
۱۸- بقعه متبرکه امامزاده هارون ( ع ) کردامیر
۱۹- بقعه متبرکه امامزاده هادی ( ع ) کرشته
۲۰- بقعه متبرکه امامزاده یحیی ( ع ) بکه
۲۱- بقعه متبرکه امامزاده منصور ( ع ) دهشاد بالا
۲۲- بقعه متبرکه امامزاده بی بی سکینه ( س ) صفادشت ملارد
۲۳- بقعه متبرکه امامزاده خاتون ( ع ) مهر چین ملارد
۲۴- بقعه متبرکه امامزاده ابراهیم ( ع ) ملارد
۲۵- بقعه متبرکه امامزاده قاسم ( ع ) بیدگنه
۲۶- بقعه متبرکه امامزاده حمزه ( ع ) صفادشت ملارد
۲۷- بقعه متبرکه امامزاده ابراهیم ( ع ) ملارد مهرویلا
۲۸- بقعه متبرکه امامزادگان حضرتین ابوالحسن وابو الحسین ( ع ) : شهرقدس