پدر و مادر بابک خرمدین ساعت ۱۱ صبح دیروز به مدت ۳ ساعت در خانه شان چگونگی قتل بابک و قربانیان دیگر را بازسازی کردند. اکبر خرمدین و همسرش صبح دیروز دوشنبه ۲۴ خرداد ماه امسال بازسازی صحنه قتل بابک خرمدین را در حالی که تیم جنایی پلیس آگاهی تهران بازپرس ویژه قتل و تیم […]
پدر و مادر بابک خرمدین ساعت ۱۱ صبح دیروز به مدت ۳ ساعت در خانه شان چگونگی قتل بابک و قربانیان دیگر را بازسازی کردند.
اکبر خرمدین و همسرش صبح دیروز دوشنبه ۲۴ خرداد ماه امسال بازسازی صحنه قتل بابک خرمدین را در حالی که تیم جنایی پلیس آگاهی تهران بازپرس ویژه قتل و تیم فیلمبرداری تشخیص هویت تهران آنها را همراهی میکردند، انجام دادند.
خودروی ویژه انتقال بازداشتیهای پلیس آگاهی تهران در برابر بلوک در شهرک اکباتان توقف کرد.
و در حالی که دقایقی قبل از حضور آنها ماموران کلانتری اکباتان شرایط امنیتی را فراهم کرده بودند
در آرامش و سکوت وارد بلوک شدند.
قبل از پیاده شدن پدر بابک خرمدین و مادرش از خودرو تیم جنایی به همراه مدیر ساختمان به طبقه خانه اکبر خرمدین رفتند.
در اولین اقدام آسانسور بلوک در این طبقه متوقف شد.
و سیستم آن به درخواست تیم جنایی قطع شد .
سپس مدیر ساختمان و نگهبانان آن طبقه را ترک کردند.
دوربینهای مداربسته آسانسور قطع شد و پدر و مادر بابک خرمدین به داخل خانه شان که قتلگاه بابک و آرزو خرمدین و شاید داماد خانواده میبود رفتند
تا به بازسازی یکی از فجیعترین جنایات تاریخ ایران بپردازند.
بازسازی این صحنه قتلها حدود سه ساعت به طول انجامید.
و اکبر خرمدین و همسرش چگونگی بیهوش کردن بابک و آرزو با خوراندن آب گوشت و کله پاچه آغشته به داروی بیهوشی را تشریح کردند
سپس پدر بابک خرمدین نشان داد که در کجای خانه وقتی بابک نیمه بیهوش چهاردست و پا به سمت آشپزخانه میرفت با چاقو به او حمله کرده و سپس با قتل پسرش او را به داخل حمام کشانده است .
اکبر خرمدین سپس نحوه مثله کردن اجساد بابک و آرزو را در حمام خانه نشان داد.
و جلو دوربین پلیس بازسازی کرد و تشریح کرد که چگونه اجساد قطعه قطعه شده را داخل چمدان و کیسههای زباله میگذاشته .
سپس دقیقا شبیه به فیلم دوربین مداربسته آسانسور ساختمان نحوه انتقال اجساد را بازسازی کرد.
بعد از اتمام بازسازی صحنه جنایت مادر و پدر بابک خرمدین باز هم سوار بر خودروی پلیس آگاهی محل را ترک کردند.
به نظر میرسد با توجه به روند پروندههای جنایی که بازسازی صحنه قتل جز مراحل نهایی تحقیقات در دادسرا و پلیس آگاهی تهران است
پرونده این سه جنایت آماده صدور کیفرخواست برای ارسال به دادگاه کیفری یک استان تهران است
و مطمئنا پدر و مادر بابک خرمدین پس از اغراق کامل به جزئیات این سه جنایت به زندان انتقال خواهند یافت
تا در آینده نزدیک توسط سه قاضی عالی رتبه دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گیرند
و بنا به خواسته اولیای دم که به جز دامادشان که خواهرزاده اکبر خرمدین است
در دو قتل دیگر فرزندان این زن و شوهر جنایتکار محسوب میشوند به مجازات برسند.
دکتر مهدی صابری گفت: وقتی جنایتی در این حد فجیع اتفاق میافتد
و باعث آزار جامعه میشود،
وظیفه ما این است که تعادل روانی فرد را بررسی کنیم نه اینکه حدس بزنیم،
بلکه باید درخصوص آن به یقین برسیم و چیزی را که اعلام میکنیم باید مطمئن باشیم؛
بنابراین نیاز است که چندین متخصص در این خصوص بحث کنند.
در این پرونده اخیر هم از زمانی که معاینه دوم این زوج در پزشکی قانونی انجام شده،
چندین جلسه با متخصصان روانپزشکی در این خصوص داشتیم
و بحث و تبادل نظر صورت گرفته است،
اما، چون کاملا به نتیجه نرسیدهایم و مطمئن نیستیم، هنوز نمیتوانیم به دادگاه نظر دقیق اعلام کنیم.
وی در ادامه گفت: اخیرا نیز یک سری آزمایش روانی تکمیلی از این زوج گرفته شده
و نوبت اول و دوم این آزمایشات در هفته گذشته در یکی از دانشگاههای تهران انجام شده
و ما منتظر نتایج این آزمایشات هستیم
و چنانچه لازم باشد باز هم این آزمایشها را تکرار میکنیم، چراکه باید عدالت برقرار شود.
صابری تأکید کرد: نمیتوانیم پیشبینی کنیم که این پرونده چه زمانی به نتیجه میرسد، اگرچه نکتههایی درخصوص این پرونده یافت شده است، اما، چون توافق نظر نداریم
و نکاتی وجود دارد که دارای ابهام است، باید برای رفع ابهام صبر کنیم،
ممکن است این رفع ابهام زمان بیشتری ببرد، ولی تلاشمان را میکنیم.
ما میدانیم که اگر از یک مسئله مدتی بگذرد و زمان شامل حال آن شود، ممکن است تبعاتی به همراه داشته باشد.
ما درخصوص اعلام نظر در همه پروندهها باید به یقین برسیم
چراکه گاهی اوقات ممکن است، دادگاه صرفا برای اعلام حکم، منتظر نظر پزشکی قانونی باشد
بنابراین باید ما در مورد همه پروندهها به یقین برسیم.
اکبر خرمدین گفت : دخترم و من با هم دامادمان را تکه تکه کردیم
دامادم خواهرزادهام بود.
۷ سال بعد دخترم را به همان شیوه کُشتم.
یک شب دامادم که خواهر زاده ام بود و دخترم را به خانهمان دعوت کردیم.
آن شب غذا زرشک پلو با مرغ داشتیم.
دخترم ۸۰قرص خوابآور از قبل تهیه کرده بود که همه را داخل غذای شوهرش ریخت و وقتی فرامرز غذایش را خورد بیهوش شد.
بعد من او را کشتم و ۳ نفری جسد را به حمام خانه بردیم و در آنجا جسد را مثله کردیم.
حدود ۷سال از قتل فرامرز گذشته بود که تصمیم گرفتیم آرزو را هم پیش او بفرستیم.
دیگر تصمیممان را گرفته بودیم. دخترم خیلی کلهپاچه دوست داشت.
یادم میآید که یک روز صبح برایش کلهپاچه گرفتم و بیدارش کردم تا بخورد.
مادرش از قبل تعداد زیادی قرص در صبحانه او ریخته بود و آرزو چند دقیقه بعد از خوردن کلهپاچه بیهوش شد.
آن روز هم خودم او را با چاقو کشتم و با همسرم جنازهاش را به حمام بردیم و مثل فرامرز او را هم مثله کردیم.
چند ساعت بعد تکههای جسد را داخل چند کیسه انداختیم و آخر شب در سطل زبالههای اطراف شهرک اکباتان انداختیم
و به همه گفتیم که آرزو به ترکیه رفته است.
خانواده هم زیاد پیگیر ماجرا نشدند.