شهید یدالله کلهر سردار رشید شهرستان شهریار

شهید یدالله کلهر سرداری رشید با ویژگی‌هایی همچون صلابت، شهامت، صبر و توکل بر خدا بود که رفتاری بزرگ منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. وی از مبارزان انقلابی به شمار می‌رفت که در دروان دفاع مقدس فداکاری‌های بی‌نظیری از خود نشان داد و به درجه رفیع شهادت نائل شد. با […]

شهید یدالله کلهر سرداری رشید با ویژگی‌هایی همچون صلابت، شهامت، صبر و توکل بر خدا بود که رفتاری بزرگ منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. وی از مبارزان انقلابی به شمار می‌رفت که در دروان دفاع مقدس فداکاری‌های بی‌نظیری از خود نشان داد و به درجه رفیع شهادت نائل شد.

با سلام و درود بر محمد(ص) و امام زمان(عج) و نائب بر حقش امام خمینی، رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان؛ رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت به بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم در حرکت خودمان را از تمام راه‌های انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان الله می‌باشد، حرکت خود را ادامه دهیم. با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خودمان را پیدا و انتخاب کردیم، بتوانیم جبران زمان جاهلیت خودمان را بکنیم؛

اینها بخشی از وصیتنامه شهید یدالله کلهر است.

تولد و کودکی

یدالله کلهر در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای بابا سلمان از توابع شهریار کرج در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. آنگونه که پدرش روایت می کند: کودک در میان حیاط و زیر آسمان آبی و زلال پا به دنیا گذاشت.

پاکی و صفای روح بزرگش از همان موقع احساس می‌شد. زمانی‌که به‌دنیا آمد، گوشه گوش راستش کمی بریده بود. وقتی کودک را در آغوش پدرم گذاشتم، با دیدن گوش او گفت: این پسر در آینده برای کشورش کاری می‌کند.

پهلوان می‌شود یا شجاعت و رشادتی ستودنی از خود نشان می‌دهد. یدالله از کودکی بچه‌ای ساکت، مؤدب و بسیار جدی بود. وقتی بزرگ تر شد، خواندن نماز را شروع کرد. از همان کودکی در صف آخر جماعت نماز می‌خواند. ما به‌طور دست‌جمعی با برادرانم زندگی می‌کردیم و یدالله از همه برادرزاده‌هایم قوی‌تر بود؛ اما با تمام قدرت جسمی و نیرومندی، اخلاقی پهلوانی و اسلامی داشت.

تحصیلات و اشتغال

کلهر دوران کودکی و دبستان را در زادگاهش پشت سرگذاشت و به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان را در شهریار گذراند.

پس از آن وارد کار آزاد شد و در ۱۳۵۱ خورشیدی در کار برق و سیم‌کشی ساختمان وارد شد و در اصفهان در یک پروژه بزرگ برق‌کشی مشغول به کار شد تا اینکه در ۱۳۵۳ خورشیدی به خدمت سربازی رفت و دوره آموزش خود را در ارومیه و بقیه سربازی‌اش را در شاهپور تهران می‌گذراند.

وی پس از بازگشت از سربازی دوباره به کارهای برق و سیم‌کشی ساختمان مشغول شد و مدتی هم به شغل آهنگری و جوشکاری پرداخت و از این راه، امرار معاش می کرد.

شهید یدالله کلهر وفعالیت‌های انقلابی

شروع جرقه‌های انقلاب اسلامی باعث شد تا یدالله وارد عرصه سیاسی شود. به همین دلیل هم جوانان محل را جمع می کرد و ضمن روشنگری برای آنها از اهداف و آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب می گفت. او برای نخستین بار در مسجد «بابا سلمان» تکبیر و شعار مرگ بر شاه سر داد و مردم را به مبارزه علیه رژیم پهلوی ترغیب کرد و به همین سبب هم برای مدتی از طرف پاسگاه شهریار مورد تعقیب قرار گرفت اما از فعالیت های انقلابی دست نکشید و فعالانه در اغلب صحنه‌های انقلاب حضور داشت و در روزهای پیروزی انقلاب برای فعالیت بهتر و بیشتر راهی تهران شد. به همین دلیل هم در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حُر کنونی) شجاعت های بی نظیر از خود نشان داد و یک بار هم هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد.

فعالیت پس از پیروزی انقلاب

کلهر پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالانه در مسایل انتظامی و امنیتی در کرج فعالیت کرد و در تشکیل پایگاه های دفاعی و کمیته های انقلاب اسلامی در مساجد برای حراست از دستاوردهای نظام نوپای انقلاب اسلامی نقش رهبری برعهده گرفت تا اینکه در شهریور ۱۳۵۸ خورشیدی با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کرج به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد. وی در ۱۳۵۹ خورشیدی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک فرزند دختر بود.

فعالیت در کردستان

هنگامی که مناطق غرب کشور با اعمال تروریستی گروهک های ضد انقلاب مواجه شد، کلهر سرپرستی نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج را بر عهده گرفت و برای آزادسازی سنندج کوشید و با وجود آن که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان ماموریت به کرج بازگشتند در منطقه باقی ماند و به فرماندهی عملیات تکاب منصوب شد.

شهید یدالله کلهر و حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی

آغاز جنگ تحمیلی باعث شد تا کلهر پس از بازگشت به کرج به جنوب عزیمت کند. وی در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدت ها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول به خدمت شد.

کلهر در عملیات «طریق القدس» با عنوان فرمانده گردان وارد عمل شد و در تشکیل «تیپ المهدی» نقش اساسی داشت. فرماندهان که به توانمندی نظامی و لیاقت کلهر ایمان داشتند و از استعداد او در ایفای مسوولیت‌های مختلف آگاه بودند، او را به‌عنوان جانشین فرماندهی «تیپ المهدی» انتخاب کردند.

این سرباز رشید اسلام در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان به عنوان فرمانده لشکر ۲۷، مسوول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم(ص) مشغول به خدمت شد.

وی در ۱۳۶۱ خورشیدی یک دوره فشرده تخریب و مربیگری را در پادگان امام حسین(ع) گذراند و در اردیبهشت ۱۳۶۳ خورشیدی به سوریه و لبنان رفت و جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان را بازدید کرد و مجدداً به جبهه های جنگ اعزام شد و در عملیات «والفجر ۸» به‌ عنوان فرمانده به ایفای نقش پرداخت که در این عملیات به‌سختی مجروح و حدود یک سال در بیمارستان بستری شد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه بازگشت و در عملیات «کربلای ۴» و «کربلای ۵» شرکت کرد.

شهید یدالله کلهر (شهادت)

این سرباز سرافراز وطن که قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود در نخستین روز دی ۱۳۶۵ خورشیدی در عملیات «کربلای ۵» در منطقه شلمچه درحالی که برای شرکت در جلسه عازم پشت جبهه بود، بر اثر اصابت ترکش به سرش به شهادت رسید.

سردار حاج علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در همین خصوص می گوید:مرحله سوم عملیات کربلای ۵ بود و ما ماموریت داشتیم که از نهر جاسم به طرف دژی که به جزیره صالحیه منتهی می‌شد، عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند.

شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که حاج یدالله هم به سختی مجروح شده.

بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از شهید نورعلی شوشتری اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از شهرک دوئیجی ایشان را ببینم.

اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند.

بعد خبر رسید که ایشان را به بیمارستان صحرایی منتقل کردند و چون حالش وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌ دادند. فکر می‌کنم، حدود ۲۴ ساعتی را شهید کلهر در بیمارستان مقاومت کرد، چون از بنیه‌ فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بود.

از طرفی پزشکان همه‌ سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ این اوصاف ایشان به‌حالت عادی برنگشت و همان ترکش کوچک باعث مرگ مغزی و نهایتاً شهادتش شد.