سواد رسانه ای (Media Literacy) مجموعهای از مهارتهای قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم. افراد، با سواد رسانه ای […]
که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل و ایجاد انواع پیامهای رسانهای اشاره دارد
و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار میرود برای حرکت در محیط رسانهای پیچیده امروز باید قادر به درک بهتر پیامهای رسانهای باشیم.
افراد، با سواد رسانه ای قادر به کشف پیامهای پیچیدهی موجود در محتوای تلویزیون، رادیو، روزنامهها، مجلات،کتابها،بیلبوردهای تبلیغاتی، اینترنت و سایر رسانههای مستقل خواهند شد.
آنها همچنین میتوانند رسانههای خود را ایجاد کرده و در شکلگیری فرهنگ رسانهای مشارکت فعالانه داشته باشند، این امر سبب میشود
مردم از حالت مصرفی خارج شده، از رسانهها به صورت هوشمندانهای بهرهمند شوند.
و هر کدام از آن ها به گونه ا ی خاص بر دریافت ها، نتیجه گیری ها، انتقال واقعیت ها و حتی در دگرگونی آداب و سنن اجتماعی و اخلاقی ما مؤثرند.
به همین جهت است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات، رادیو تلویزیون و سینما نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند.
آنان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید در کنار آموزش های رسمی و
مدرسه ای به کار تکمیل مهارت ها و دانستنی های علمی،فرهنگی و اجتماعی همه ی مردم به خصوص دانشجویان و دانش آموزان مشغولند.
به همین جهت، هنگامی که از نقش رسانه ها در جامعه سخن به میان می آید،
آموزش را از محورهای اصلی آن به شمار می آورند.
دو ویژگی مهم فراگیری و تأثیرگذاری از امتیازات خاص این نوع آموزش است که میزان آن به تناسب نوع رسانه ها متفاوت است.
به طور کلی، آموزش های رسمی از جنبه های گوناگون دارای محدودیت های فراوانی هستند؛
مجبور بودن فراگیران به حضور در کلاس های درس در زمان ها و مکان های خاص، تعداد کم آن هادر هر کلاس،
کم بود اساتید برجسته و سرانجام هزینه بر بودن کلاس ها، از جمله ی این محدودیت هاست.
این در حالی است که رسانه ها از جهت زمان محدودیت ندارند و
افراد، و بویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیش تری برای آموزش پذیری دارند،
در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه می گذرانند، با رسانه ها همدم می شوند.
از جهت مکان نیز رسانه ها محدودیت کمتری دارند؛
در حالی که کم بود فضای آموزشی مناسب و دشواری رفت وآمداز موانع توسعه ی آموزش های رسمی است،
گسترش رسانه ها در مکان های دور و نزدیک از خصوصیات عصر ماست.
از جهت مخاطب نیز نمی توان آموزش رسانه ای را با سایر شیوه ها مقایسه کرد.
رسانه ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود،
تعداد بی شماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیت های متفاوت را جذب می کنند.
علاوه بر این، تأثیرات بیشتر و ماندگارتر آموزش های غیررسمی و غیرمستقیم را نیز نباید فراموش کرد.
معلوماتی که انسان ها از طریق دیدن و شنیدن کسب می کنند، بی آن که خود بدانند، یا حتی بخواهند،
در نهان خانه ی ذهن آنان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان می دهند
و رسانه ها از این بابت امکانات وسیعی در اختیار دارند
تا آموزه های مورد نظر خود را با استفاده از ظرافت های هنری و به کارگیری جلوه های خاص دیداری و شنیداری، به مخاطبان خود انتقال دهند.
هدف عمده ی آموزش سواد رسانه ای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکت کنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛
مخاطب با آموختن سواد رسانه ای توانایی شناسایی پیام های مخرب را کسب کرده
و می تواند نوعی رژیم مصرف رسانه ای را برای خود تنظیم کند. اینکه چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛
چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؛
سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزدکه از حالت یک مصرف کننده ی محض خارج شده
و به صورتی فعالانه به گونه ای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد. مراحل کاربرد و بهره گیری از سواد رسانه ای شخصی که دارای سواد بهره گیری از رسانه هاست،
در نحوه ی استفاده از رسانه ها به برنامه ریزی شخصی می پردازد
و به اهمیت این برنامه ریزی واقف است. بدین معنا که توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها داشته،
ه صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، رایانه، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها پرداخته و میزان مصرف را کاهش می دهد.
به عبارت دیگر، خود را ملزم می کند در استفاده از رسانه، جیره ی مصرف داشته باشد.
چنین فردی در گام بعد به جنبه های نامحسوس تر رسانه ها توجه می کند و به پرسش ها و موضوعات عمیقی مانند:
به بیان دیگر، در این مرحله با توجه به ویژگی های پیام دهنده
به گزینش پیام ها پرداخته و برخی از پیام های مطلوب را برگزیده و بقیه ی پیام ها را نادیده می گیرد.
سپس با کمک برخی مهارت های لازم برای تماشای انتقادی به تجزیه و تحلیل و
پرسش درباره ی چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن می پردازد.
آن چه در این مرحله اهمیت دارد، شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام است که حذف شده است.
در این مرحله همچنین به نقد پیام های رسانه ای پرداخته می شود.در نهایت می توان گفت مخاطب با داشتن سواد رسانه ای در مواجهه
با پیام های مختلف از رسانه ها و برای دریافت معنای حقیقی آن ها،دو مرحله ی گزینش گری و پردازش گری را باید پشت سر بگذارد.
بدین ترتیب، سواد رسانه ای همانند فیلتری عمل خواهد کرد تا جهان متراکم از پیام،
از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور کرده و شکل مواجهه با پیام معنادار شود.
پریسا حبیبی پور