سندروم زن کتکخورده محصول آزارهای طولانیمدت خانگی است. این سندرم زیرمجموعه اختلال اضطراب پس از سانحه است. فردی که به این سندرم مبتلاست، تصور میکند گناهکار و سزاوار آزارهایی است که میبیند.
نادیازکالوند: افرادی که به سندرم زن کتکخورده مبتلا هستند، معمولا احساس بیپناهی میکنند و این احساس آنها را به این باور میرساند که سزاوار این دردها و ناراحتیها هستند و از این وضعیت بغرنج نمیتوانند رها شوند. در واقع علت اصلی اینکه تلاشی برای رهایی از این وضعیت نمیکنند و آزارهایی را که میبینند با قانون یا عزیزان خود در میان نمیگذارند، همین است.
روانشناسان وضعیت افراد مبتلا به این سندروم را بهطور کلی ۴ مرحله میدانند:
۱. انکار. فرد نمیتواند بپذیرد که مورد آزار و سوءاستفاده قرار گرفته است یا هر بار که آزار میبیند، خود را توجیه میکند که «فقط همین دفعه است.»
۲. احساس گناه. فرد معتقد است که خودش رفتاری داشته که چنین پاسخ گرفته است.
۳. آگاهی. در این مرحله، او سرانجام تشخیص میدهد مستحق این همه آزار نیست و تصدیق میکند که همسرش فرد سوءاستفادهکننده است.
۴. مسئولیت. او میپذیرد فرد آزاردهنده مسئول رفتار بد خود است. در بیشتر مواقع در این زمان او به دنبال گزینههایی برای جدایی از همسرش است.
سندرم زن کتکخورده معمولا با خشونت خانگی شروع میشود. البته اصطلاح «خشونت خانگی»، اصطلاحی است که مواردی مانند کودک و خشونت بزرگسال را هم دربرمیگیرد.
خشونت خانگی بین همسران معمولا چرخه مشخصی را دنبال میکند:
* فرد سوءاستفادهکننده معمولا با رفتارهای بسیار رومانتیک وارد یک رابطه شده و دیگری را به خود وابسته میکند و او را برای ازدواج زودهنگام تحت فشار قرار میدهد.
* فرد آزارگر از نظر عاطفی یا فیزیکی همسر خود را آزار میدهد. این رفتارها معمولا با برخوردهای بد مختصر شروع میشود. مثلا، به جای اینکه مشت به صورت همسر خود بزند، یک سیلی به صورت او زده یا مشت خود را روانه دیوار کنار او میکند.
* در این مرحله فرد آزارگر احساس گناه کرده و قسم میخورد هرگز دیگر آن کار را تکرار نخواهد کرد و رفتاری بیش از حد رومانتیک از خود نشان میدهد تا دوباره کنترل همه چیز را بهدست گیرد.
* سپس زندگی آنها «بهطور موقتی» بسیار شاد و دوستداشتنی میشود و فرد آزارگر چنان رفتار خوبی از خود نشان میدهد که فرد آزاردیده تصور میکند وضعیت تغییر کرده و همه چیز در امن و امان است.
* اما همه چیز ناگهان تغییر میکند و فرد آزارگر دوباره به همسر خود صدمه میزند و چرخه بالا تکرار میشود.
زنان (و هر فرد دیگری که بهنوعی گرفتار سندروم زن کتکخورده است) معمولا به دلایل زیر در یک رابطه بد باقی میمانند:
* از نظر مالی به فرد آزارگر وابستهاند
* به خاطر کودکان نمیخواهند خانواده را از هم بپاشند
* از متارکه میترسند
* به این موضوع که همسرشان آزارگر است باور ندارند یا آن را انکار میکنند
* به افسردگی شدید یا عزت نفس بسیار پایین مبتلا هستند که این موضوع باعث میشود آنها فکر کنند گناهکار هستند.
* با خود میاندیشند که فرد آزارگر عاشق آنهاست و بالاخره میتوانند رفتار او را تغییر دهند.
در این زمان است که زن آزاردیده گرفتار سندرم زن کتکخورده شده و دیگر برای او گرفتن کنترل زندگیاش سخت میشود.
از علایم این سندرم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* تصور میکند همه چیز تقصیر اوست
* آزاری را که میبیند از خانواده و دوستان خود پنهان میکند
* میترسد جان خود یا فرزندانش به خطر افتد
* فکر میکند همسر آزارگر او از همه چیز خبر دارد و میتواند متوجه کوچکترین حرکت او شود
* هر روز نمیداند که با کدام جنبه از همسر آزارگر خود طرف خواهد بود و از آن وحشت دارد
اگر نگران وضعیت یکی از اعضای خانواده یا دوست خود هستید، به چند علامت مهم هشداردهنده زیر توجه کیند تا مطمئن شوید که ارتباط او و همسرش، رابطهای آزاردهنده است:
* او مدام از دوستان و خانواده خود کنارهگیری کرده و برای ندیدن آنها یا فعالیتهایی که زمانی دوست داشت انجام دهد، بهانهجویی میکند (این کنارهگیری میتواند دلیل کنترلگری همسر آزاردهنده او باشد.)
* به نظر میرسد وقتی کنار همسر خود است احساس ناراحتی میکند یا از او میترسد
* کبودیها یا جراحتهایی روی بدن او میبینید که در موردشان دروغ میگوید یا نمیتواند علت آنها را توضیح دهد
* به پول، کارتهای اعتباری یا وسیله حملونقل دسترسی محدودی دارد
* شخصیتی بسیار متفاوت از آنچه که بود از خود بروز میدهد
* وقتی او کنار شماست، مدام با او تماس گرفته میشود که باعث اضطراب در او میشود
* همسر او بسیار حسود است یا خیلی احساس مالکیت میکند
* لباسهایی میپوشد تا کبودیها و جراحتهایش مشخص نشود
این سندرم عوارض جدی کوتاه و بلندمدت روی فرد میگذارد:
این عوارض بلافاصله پس از گرفتار شدن به این سندرم بروز میکنند:
* افسردگی
* عزت نفس پایین
* قطع رابطه با خانواده و دوستان
* نگرانی شدید
* احساس بیارزش بودن یا ناامیدی کردن
* احساس اینکه هیچ چیز تحت کنترلشان نیست
این عوارض میتوانند دههها روح و روان فرد مبتلا به سندرم زن کتکخورده را آزار دهند:
* داشتن علایم اختلال اضطراب پس از سانحه، از جمله بهیاد آوردن خاطرات بد گذشته، اختلال گسستگی (فراموش کردن بخشی یا تمام خاطرات گذشته خود)، طغیانهای خشونتآمیز علیه فرد آزارگر
* ابتلا به بیماریهای ناشی از استرس، مانند فشار خون بالا و بیماریهای قلبی
* ابتلا به مشکلات جسمی در نتیجه آزارهای فیزیکی مانند صدمه دیدن مفاصل یا ابتلا به آرتروز
* کمردرد یا سردرد مزمن
* افزایش خطر ابتلا به دیابت، آسم، افسردگی و نقص در سیستم ایمنی بدن به دلیل استرس طولانیمدت
اولین قدم برای کمک به چنین فردی، باید او را به مکانی امن و دور از فرد آزارگر برد. سپس بهتر است فرد صدمهدیده را نزد پزشک برد تا صدمات ناشی از آزارهای فیزیکی همسر آزارگر او مکتوب و سند شود تا در صورت نیاز به دادگاه ارائه دهد. در ضمن یک روانشناس که در مورد خشونت خانگی تجربه دارد باید روح و روان او را بررسی کرده و در صورت وجود چنین صدمهای آن را تایید کند.
همچنین یک روانشناس باید به فرد ستمدیده اطمینان بخشد که هیچ یک از این اتفاقهایی که رخ داده تقصیر او نیست.
فرد مبتلا به سندرم زن کتکخورده به اضطراب و افسردگی هم مبتلا میشود. بنابراین معمولا پزشک مجبور میشود برای او داروهای ضدافسردگی و اضطراب تجویز کند. همچنین او به گفتگو (روان) درمانی نیاز دارد تا دوباره بتواند کنترل زندگی خود را به دست گیرد.
در برخی موارد شاید لازم باشد فرد در برنامههای رواندرمانی بینفردی قرار بگیرد. با این روش درمانی او میتواند ارتباط قویتری با یک سیستم حمایتی داشته باشد. فردی که گرفتار سندروم زن کتکخورده شده است معمولا به دلیل جدایی از دیگران، روابط حمایتی خود را از دست داده است و چنین سیستم حمایتی میتواند حال روحی و جسمی او را خوب کند.
جهت مشاهده صفحه اینستاگرام ما اینجا کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
واکاوی خشونت خانگی در شهریار