حقوق شهروندی و تکالیف شهروندان

حقوق و تکالیف شهروندی هداوند از جمله حقوق دانان صاحب نظری است که در تدوین منشور حقوق شهروندی و گزارش ملی حادثه پلاسکو حضور فعالی داشته است . از دیدگاه هداوند پایه حقوق شهرنشینی ،مفهوم حق بر شهر و عدالت شهری است و این عدالت خود را در توزیع برابر و عادلانه امکانات شهری نشان […]

حقوق و تکالیف شهروندی

هداوند از جمله حقوق دانان صاحب نظری است که در تدوین منشور حقوق شهروندی و گزارش ملی حادثه پلاسکو حضور فعالی داشته است . از دیدگاه هداوند پایه حقوق شهرنشینی ،مفهوم حق بر شهر و عدالت شهری است و این عدالت خود را در توزیع برابر و عادلانه امکانات شهری نشان می دهد . در نقاط مختلف شهر و مکان‌های متفاوت از مردم عادی سؤال کردیم که آیا واژه حقوق شهرنشینی به گوش‌شان خورده و وقتی از حق برشهر صحبت می‌شود، چه حقی مورد بحث است، پاسخ‌هایی که دریافت کردیم، بیشتر معطوف به حقوق شهروندی بود. در ابتدا توضیح بدهید که مفهوم و اساس حقوق شهروندی چیست؟ این سوءتفاهم یا سوءفهم مختص به مردم عادی نیست، در برخی کتاب‌های حقوق شهروندی نیز دیده می‌شود. ظاهر این مفهوم خیلی روشن نیست، برخی تصور می‌کنند وقتی ما از حقوق شهروندی صحبت می‌کنیم، به مفهوم حقوق افرادی است که در شهر زندگی می‌کنند و حقوق شهرنشین‌هاست. این مسئله ناشی از این است که در عبارت «شهروند»، «شهر» به‌کار رفته است. این در حالی است که «شهر» در شهروند در مفهوم قدیمی شهر است که در عبارت «شهریار» هم استفاده شده و به‌معنای کشور است. پس شهروند کسی است که عضو یک کشور است. بنابراین وقتی می‌گوییم حقوق شهروندی، ۳ دسته دارای حقوق شهروندی هستند، صرف‌نظر از اینکه محل زندگی و شیوه زندگی‌شان چطور باشد؛ کسانی که در شهر زندگی می‌کنند و شهرنشین هستند، روستا‌نشینان و کوچ‌نشینان. نکته دوم اینکه باید بین حقوق شهروندی و حقوق بشر نیز تفکیک قائل شد. به این معنا که وقتی ما صحبت از حقوق شهروندی می‌کنیم، برخی تصور می‌کنند که همان حقوق بشر است. درصورتی که در حقوق بشر سخن از حق‌هاست بدون بیان محدودیت‌هایی که ممکن است بر حق‌ها وارد شود. اما در حقوق شهروندی مجموع حق‌هایی که در حقوق بشر شناسایی شده‌اند، وارد نظام حقوقی داخلی شده و برخی محدودیت‌هایی که ممکن است برحق‌ها وارد شود، بیان می‌شود. اگرچه تبار حقوق شهروندی و ریشه آن در حقوق بشر است اما این دو، یکی نیستند. بنابراین در حقوق شهروندی یک‌سری محدودیت‌ها وجود دارد که در حقوق بشر نداریم. البته وقتی صحبت از شهروند می‌شود باید به تفکیک آن از واژه اتباع هم توجه کرد. واژه اتباع از این جهت که شامل حق و تکلیف می‌شود، با شهروند تقریبا در یک معناست. شهروند به جهت اینکه در یک کشور زندگی می‌کند، دارای حق و تکلیف است. اما وقتی از اتباع صحبت می‌کنیم، بیشتر روی تکلیف‌مداربودن این حق صحبت می‌شود و افراد به شرط اطاعت از حاکمیت، دارای برخی حق‌های محدود می‌شوند اما شهروند قائل به حق است و تکلیف او در ذیل حق‌اش قرار می‌گیرد؛ به این معنا که اگر حق‌های او توسط حاکمیت به رسمیت شناخته و رعایت شد، شهروند نیز دارای تکالیفی می‌شود. این چرخش از تکلیف به حق، یک چرخش تاریخی مفهومی است که آثار بسیاری دارد. وقتی ما از حقوق شهروندی سخن می‌گوییم آیا این حقوق شامل حق‌های جمعی است؛ مثل آزادی ارتباطات یا اینکه حق‌های فردی را هم شامل می‌شود؟ وقتی صحبت از حقوق شهروندی می‌کنیم تقسیم‌های مختلفی وجود دارد؛ یکی از این تقسیم‌ها حق فردی یا جمعی است. پس حقوق شهروندی منحصر به حق‌های فردی نیست بلکه متضمن حق‌های جمعی نیز است. حق‌های فردی منطبق است با نسل اول حقوق بشر و حقوق مدنی- سیاسی- البته توضیح دادم که بین حقوق بشر و حقوق شهروندی تفاوت وجود دارد اما هر دو از یک تبار و ریشه هستند- مانند حق بر داشتن حریم شخصی، حق بر تمامیت جسمی و حق مالکیت که یکی از شخصی‌ترین و فردی‌ترین حق‌هاست که در ذیل حقوق مدنی جای می‌گیرد، این حق‌ها کاملا فردی هستند. یک‌دسته از حق‌ها نیز مستلزم فعالیت جمعی است که بدون تلاش جمعی محقق نمی‌شود؛ مانند حق اشتغال به‌معنای داشتن شغل. نگاه لیبرال‌تر در حقوق بشر و حقوق شهروندی تأکید بر حق‌های فردی است؛ نگاه اجتماعی و سوسیالیستی‌تر بیشتر معطوف است به حق‌های جمعی. اما موازنه منطقی بین حق‌های جمعی و فردی باید در نظام حقوقی برقرار باشد. حقوق فردی ابتدایی‌ترین چیزی است که فرد انتظار دارد حکومت شناسایی کند؛ حقوق جمعی نیز با سیاستگذاری مناسب قابلیت تحقق دارد. تضمین‌های حقوق جمعی کمتر از تضمین‌های فردی نیست، این تضمین‌ها سیاسی است. افکار عمومی درصورت عملی نشدن حق‌های حقوق شهروندی دولت را ناکارآمد می‌داند. دولت‌هایی که نمی‌توانند شغل، ثبات اقتصادی و… ایجاد کنند و متضمن حق‌های جمعی مردم شوند، مشروعیت‌شان نزد ملت‌ها کاهش پیدا خواهد کرد. تزلزل مشروعیت حکومت بزرگ‌ترین خطری است که هر حکومتی را تهدید می‌کند. بنابراین اگر حق‌های جمعی تضمین قضایی ندارند، اما تضمین‌های سیاسی بسیار محکمی دارند. حق‌هایی از این دست نیاز به ضمانت اجرا‌ها و تضمین‌های قضایی دارند یا با مفاهیم و تعاریف کلی روبه‌رو هستیم که تنها با فرهنگسازی‌ و آگاهی به این حق‌ها، در جامعه تضمین می‌شوند؟ بیشتر حقوق فردی یا حقوق نسل اول حقوق بشر، همه نوع تضمینی دارند. در حقوق جمعی که بیشتر در ذیل حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌گنجد؛ در برخی جنبه‌ها تضمین‌های قضایی وجود دارد، اما در برخی نیز نمی‌توان این حق‌ها را تضمین کرد. برای مثال حق بر داشتن محیط‌زیست سالم- که نسل سوم حقوق بشر قرار می‌گیرد- یک‌بار در ذیل یک حق فردی تعریف می‌شود؛ به‌طور مثال قانونگذار برای تضمین حق بر محیط‌زیست سالم، قانونی وضع کرده تا افراد آب‌ها را آلوده نکنند. شما به‌طور مشخص از کارخانه‌ای که آب را آلوده می‌کند، می‌توانید شکایت کنید، در اینجا تضمین قضایی وجود دارد. در بحث آلودگی هوا، حق محیط‌زیست سالم متضمن این است که هوا آلوده نباشد؛ اما در شهرهای بزرگی مثل تهران شاهد آلودگی هوا در برخی ماه‌ها هستیم، در اینجا این حق تضمین قضایی مشخصی ندارد. ممکن است دولت علیه کارخانه‌ای که هوا را آلوده می‌کند، شکایت کند. اما در کشوری که افراد دارای حق محیط‌زیست سالم و هوای سالم هستند و دولت این حق را تأمین نکرده و به‌دلیل سوء مدیریت و سیاست‌های غلط در حال نقض آن نیز است، شهروندان به چه صورت می‌توانند علیه حکومت، دولت یا مسئولان شکایت کنند که چرا هوا آلوده است؟ در اینجا ضمانت اجرایی قضایی وجود ندارد و به‌جای آن ضمانت اجرایی سیاسی است که در افکارسنجی‌ها و در انتخاب آزادانه و عادلانه خود را نشان می‌دهد. دولت در موقعیت‌هایی از مردم می‌خواهد که مصرف آب را پایین بیاورند، در مصرف انرژی صرفه‌جویی کنند و مردم انجام نمی‌دهند، به این دلیل که اعتماد خود را به دولت از دست داده‌اند. اینها ضمانت اجراهای کوچکی نیست. در این معنا حقوق شهرنشینی مفهوم مدرنی است که در زندگی شهری افراد رخ می‌دهد. بله؛ اگر ما حقوق شهروندی را شامل حقوق شهرنشینان، روستانشینان و حقوق عشایر بدانیم، بخشی از حقوق شهروندی مرتبط با افرادی است که در شهر زندگی می‌کنند، به اقتضای اینکه در شهر زندگی می‌کنند ممکن است این حق‌ها برای روستانشینان خیلی مفهوم و معنا نداشته باشد. مانند حق بر آمد و شد آسان و ایمن و حق بر فضای سبز مناسب. بین حقوق شهروندی و حقوق شهری تفاوتی وجود دارد؟ بله؛ ازاین منظر که تصور نشود حقوق شهروندی مختص به شهرنشینان است، حقوق شهروندی با حقوق شهرنشینی متفاوت است، اما حقوق شهرنشینی جزئی از اجزای حقوق شهروندی است. شهروندان به دلیل زندگی کردن در شهرها از این حقوق برخوردارند. «حق برشهر» مفهومی است که در چند دهه اخیر ظهور کرده تا ما مفاهیم عدالت‌محور در شهر‌ها را بیشتر مورد بحث قرار دهیم. درست است که در اینجا از واژه حق، استفاده شده است اما ظهور و حضور این مفهوم از عدالت شهری است. در مفهوم حق بر شهر، حق برابر بودن در شهر و دسترسی برابر و عادلانه به امکانات شهرنشینی را مطالبه می‌کنیم؛ به این معنا که به لحاظ سنتی بین بالاشهر و پایین‌شهر تفاوتی مشاهده می‌شود؛ این تفاوت ممکن است در املاک شخصی موجه باشد- برخی اموال بزرگ‌تر، بهتر و مدرن‌تری در اختیار داشته باشند- ولی در حق‌های پایه این تفاوت بی‌معناست. حق بر شهر و عدالت شهری اقتضا می‌کند که خانه‌ها ایمن باشد، حتی اگر محقر و فقیرانه باشد. بنابراین ما حق بر شهر ایمن داریم که از درون حق بر شهر آمده و در شهر اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. یا حق دسترسی به امکانات عمومی، بیمارستان، درمان، آموزش، بهداشت، راه‌ها، پارک‌ها و… به همان میزان که در قسمت متمکن‌تر شهر امکانات شهرنشینی، پارک‌ها، جاده‌ها، بیمارستان‌ها وجود دارد، این امکانات باید به نحو عادلانه‌ای در تمام شهر توزیع شود. جانمایی این امکانات باید به‌گونه‌ای باشد تا لازم نباشد افرادی که در جنوب شهر زندگی می‌کنند برای دسترسی به بیمارستان‌های بهتر، به بالای شهر بروند. اگر توجه کنید، از این جهت ما فاصله بسیاری با شهر عدالت‌محور داریم که در آن توزیع برابر و عادلانه امکانات شهری وجود دارد. لذا پایه حقوق شهرنشینی همین مفهوم حق بر شهر و عدالت شهری است که حق بر محیط‌زیست سالم و حق‌های دیگر را در بر می‌گیرد اما تأکیدش برمفهوم برابری و عدالت است. آیا می‌توانیم این ادعا را داشته باشیم که هرچه زمان به جلو می‌رود با مفاهیم و حق‌های مدرنی روبه‌رو می‌شویم؟ بله؛ اینها مفاهیم مدرنی هستند؛ مدرن به این معنا که شاید برای نخستین‌بار به لحاظ تاریخی در عصر روشنگری، حدود قرون ۱۷ و ۱۸ فلسفه سیاسی خود را مورد بحث قرار دادند و آرام‌آرام وارد نظام و اسناد حقوقی داخلی شدند. واژه حق در دنیای مدرن با واژه حق در دنیای قدیم متفاوت است. وقتی ما از حق در دنیای قدیم سخن می‌گوییم حق در مقابل باطل است، در چارچوب حق و باطل، شما دیگر نمی‌توانید از حقوق بشر و حقوق شهروندی سخن بگویید چراکه حقوق بشر نخستین چیزی که به رسمیت می‌شناسد، پذیرش عقاید متفاوت طرف‌هاست. بنابراین ممکن است تو خودت را برحق بدانی اما طرف مقابل لزوما بر باطل نباشد. در قدیم از حق بودن سخن گفته می‌شد، در دنیای جدید از داشتن حق بحث می‌شود، اینجا سخن از حق داشتن یا حق نداشتن است و سخن از باطل نمی‌شود. به این ترتیب ما در دنیای مدرن برای افراد این حق را قائل می‌شویم که بر باطل باشند؛ بنابراین نمی‌توانیم متعرض افراد به‌دلیل عقاید متفاوت آنها باشیم. این مفهوم جدید است و یک ملت باید بفهمند حق یعنی چه، نه یک فرد. اگر روح جمعی ملت‌ها یک آگاهی ملی نسبت به حق و مفهوم حق و حق داشتن در مقابل حق نداشتن- نه حق بودن در مقابل باطل بودن- داشته باشد و این فهم تبدیل به یک آگاهی جمعی شود، آن وقت یکی از مهم‌ترین تضمینات حقوق شهروندی رخ خواهد داد و آن خواست ملت است. این آگاهی جمعی منجر به این می‌شود که دیگر کسی نتواند این حق‌ها را از مردم بازگیرد. مطالبه حقوق شهروندی دریک ملت وقتی رخ می‌دهد که چنین فهم مدرنی از حق در مردم شکل گرفته باشد. شاید بتوان گفت هم‌اکنون ما روی یک گسل ایستاده‌ایم که اگر ملت از آن بپرد، به یک فهم از حق رسیده‌اند اما تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، تضمین واقعی حقوق شهروندی رخ نخواهد داد. حقوق شهری و شهروندی «حقوق شهروندی» یک مفهوم نسبتا وسیع است که شامل حقوق سیاسی و غیرسیاسی می‌شود. و حقوق شهروندی در بستر حقوق شهری از مفاهیمی است که جنبه‌های گوناگون شهروند و زندگی شهری را در بر می‌گیرد. بسیاری از ما صبح که از خانه خارج می‌شویم تا غروب که دوباره به خانه بازمی‌گردیم با مسائل مختلف شهری درگیر هستیم؛ ترافیک، وسایل حمل‌ونقل عمومی، آلودگی هوا، محدوده طرح‌ترافیک، نظافت شهر، فضای سبز شهری، پارک‌ها، سد معبر و… اما واقعا آگاهی مردم شهرمان نسبت به حقوق و تکالیف خودشان در زندگی شهری به چه میزان است؟ آیا تا به حال واژه «حقوق شهرنشینی» به گوش‌شان خورده با شنیدن آن‌چه چیزی به ذهنشان خطور می‌کند؟ این سؤالی بود که از برخی شهروندان تهرانی در نقاط مختلف شهر و در مکان‌های مختلف پرسیدیم. معصومه ۳۰ساله است و در میدان فاطمی زندگی می‌کند. او فوق لیسانس معماری دارد. در شهر کتاب پای قفسه کتاب‌های روانشناسی ایستاده بود و «۴ اثراز فلورانس اسکاول‌شین» را ورق می‌زد که نزدیکش شدم و خودم را معرفی کردم و سؤالم را از او پرسیدم. کمی فکر کرد و گفت: «از شنیدن حقوق شهرنشینی یک شهر تمیز توی ذهنم می‌آید با هوای تمیز، نماهای مرتب، فضای سبز بسیار با فضای عمومی با کیفیت. قوانین سفت‌وسخت راهنمایی و رانندگی که آدم‌ها بتوانند با اطمینان و امنیت به‌راحتی در شهر زندگی کنند». همین سؤال را از یک خانم دندانپزشک در کتابخانه عمومی مسجد جامع شهرک غرب پرسیدم و او گفت: «حقوق شهروندی را شنیده‌ام اما نمی‌دانم با حقوق شهرنشینی تفاوتی دارد یا خیر، مطالعه‌ای هم روی آن نداشتم تا بدانم دقیقا چیست». توی صف اتوبوس در پایانه افشار ایستاده‌ام. چند نفری آن جلوی صف در حال اعتراض به فردی هستند که بدون رعایت نوبت دیگران جلو ایستاده و به‌اصطلاح می‌خواهد ایستاده سوار شود. همین موضوع را بهانه می‌کنم و با دختری که بغل دستم ایستاده باب گفت‌وگو باز می‌شود. دانشجو است. می‌گوید حقوق شهرنشینی بیشتر او را یاد قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و بعد قوانین آپارتمان‌نشینی می‌اندازد. می‌خندم که چرا آپارتمان‌نشینی؟ می‌گوید: «بارزترین نماد شهر است». راست هم می‌گوید، همه ما با مشاعات ساختمانی درگیر هستیم اما حقوق شهرنشینی شامل حقوق آپارتمان‌نشینی نمی‌شود. حقوق شهرنشینی یا حق بر شهر از مفاهیم نو در حقوق محسوب می‌شود که عمدتا به بحث شهر و شهرنشینی و حقوق ساکنین شهر‌ها می‌پردازد. حقوق شهرنشینی مباحثی است از قبیل: حق برخورداری همه شهروندان از اطلاعات به‌روز، صحیح، دقیق و کافی درباره اداره شهر، حق برخورداری از سیستم حمل‌ونقل عمومی کافی با هزینه مناسب، برخورداری از محل سکونت امن، ایجاد درمانگاه‌ها و مراکز بهداشتی و دسترسی محلی به این اماکن برای درمان سریع‌تر و به‌خصوص در مواردی که فوریت‌های پزشکی مطرح است. برخی از این موضوعات را در همین صفحه حقوق شهرنشینی مورد بحث قرار داده‌ایم. می‌روم به چهارراه امیراکرم، خیابان نوفل‌لوشاتو، ساختمان قدیمی اما زیبای مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و از یکی از همکلاسی‌هایم همین سؤال را می‌پرسم. مرد جوانی است و اهل فلسفه و علم. می‌گوید: «به‌نظرم حقوق شهرنشینی همان حقوق شهروندی است» و آنچه به ذهنش می‌رسد شامل خدمات شهری، مترو، اتوبان، فاضلاب و… است و اضافه می‌کند «فرهنگ و آداب شهرنشینی احترام به حقوق دیگران است». اما خانم بغل‌دستی‌ام سرکلاس، حقوق شهرنشینی را متفاوت‌تر از همه تعریف می‌کند؛ «چیزی که برای خود نمی‌پسندیم، برای دیگران هم نپسندیم. شامل حق‌النفس، حق‌الناس و حق‌الله است.» دوست مستند سازم که صفحه حقوق شهرنشینی را بعضی وقت‌ها ورق می‌زند و می‌خواند، می‌گوید بله، واژه حقوق شهرنشینی به گوش‌اش خورده اما قانونش را نخوانده است، چون به اجرایی شدنش، دست‌کم در کوتاه‌مدت اعتماد ندارد و تا آنجا که به گوش‌اش خورده درباره حقوق اجتماعی و فردی هر ایرانی است. او در مجموع از اینکه چنین قانونی وجود داشته باشد، حتی اگر هم اجرا نشود، ته‌دلش خشنود است. حقوق شهرنشینی در عالم حقوق، مفهوم تازه و نویی است و در مقایسه با همنوعان حقوق بشری خود، گستره محدودتری را شامل می‌شود. منشور جهانی حقوق شهری که در پی کنفرانس جهانی شهری سال ۲۰۰۴بارسلونا تدوین شد عمدتا به بحث شهر و شهرنشینی و حقوق ساکنین شهرها می‌پردازد و دارای اهمیت ویژه‌ای است. حقوق شهرنشینی از حق بر شهر می‌آید؛ شهری که در آن امکانات شهری به شکل عادلانه توزیع شده است و شهروندان در هر نقطه‌ای از شهر به امکانات شهری دسترسی دارند؛ اگرچه در کشور ما این حق هنوز به شکل گسترده‌ای مورد بحث و گفت‌وگو قرار نگرفته و صرفا به شکل یک واحد درسی در دانشکده‌های حقوق و در تحصیلات تکمیلی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. اما باید بپذیریم که در کشور ما ایران که شهرهای بزرگ با جمعیت میلیونی دارد، برای مدیریت بهتر شهر و زندگی باکیفیت‌تر شهروندانمان خوب است که حق بر شهر بیشتر مورد بحث قرار گیرد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار: ۲۵اردیبهشت۱۳۹۷ ، کدخبر: ۱۶۲۷۸: