قتل زن جوان در شهریار قتل زن جوان در شهریار کارگر تراشکاری که به خاطر قتل زن مورد علاقه اش وی را به قتل رسانده بود توسط کارگاهان پلیس غرب استان تهران دستگیر شد . رسیدگی به این پرونده قتل از ۲۹ آذر ماه با کشف جسد خانوم در تپه های نصیر آباد آغاز شد. […]
قتل زن جوان در شهریار
کارگر تراشکاری که به خاطر قتل زن مورد علاقه اش وی را به قتل رسانده بود توسط کارگاهان پلیس غرب استان تهران دستگیر شد .
رسیدگی به این پرونده قتل از ۲۹ آذر ماه با کشف جسد خانوم در تپه های نصیر آباد آغاز شد.
پتوی بنفش رنگی در تپه های نصیر آباد رها شده بود و مرد جوانی که از آنجا عبور میکرد پس مشاهده این وتقعه سریعا به ۱۱۰ خبر داد.
پس از کشف جسد مشخص شد خانم جوان بر اثر ضربه های چاقو به قتل رسانده شده است.
بدین ترتیب موضوع به بازپرس جنایی اعلام و جسد برای شناسایی هویت مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد.
با شروع تحقیقات، دستور بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل کشف جسد صادر شد
و کارآگاهان به یک خودروی پژو که در آن منطقه تردد داشت ظنین شدند.
خیلی زود صاحب خودرو به نام هادی دستگیر شد. وی که ابتدا منکر اطلاع از ماجرا بود وقتی با مدارک مستند رو به رو شد گفت:
من در این ماجرا بیگناه هستم دوستم سیامک با من تماس گرفت و گفت نامزدش را کشته و از من خواست به او در مخفی کردن جسد کمک کنم.
به دنبال اعترافهای این مرد جوان کارآگاهان به سراغ سیامک رفته و او را دستگیر کردند. سیامک که ۲۱ ساله و کارگر ساده تراشکاری بود به اداره پلیس آگاهی منتقل شد ..
او زنی ۲۵ ساله و زیبا بود که من از همان نگاه اول دلبستهاش شدم؛ وقتی پیشنهاد دوستی دادم پذیرفت. کمکم او هم به من علاقهمند شد
و با من درد دل میکرد سارا زنی مطلقه بود که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش نیز به جرم سرقت در زندان بود.
یک پسر کوچک داشت که پیش شوهر سابقش بود و خودش نیز برای کار از شهرستان به شهریار آمده بود.
وقتی با او ارتباط صمیمانهای پیدا کردم برایش یک خانه کوچک اجاره کردم وهر شب به او سر میزدم.
سارا از زندگی سختی که در گذشته داشت برایم تعریف میکرد و من هم قول دادم که همیشه کنارش باشم و از او حمایت کنم.
ارتباطمان خوب بود، اما این روزهای آخر احساس کردم سارا دیگر تمایلی به دیدن من ندارد و انگار پای مرد دیگری وسط بود.
شب حادثه وقتی گفت میخواهد از آن خانه برود خیلی عصبانی شدم
و کنترل رفتارم را از دست دادم با یک طناب که در خانه بود او را خفه کردم و بعد هم با چاقو به جانش افتادم.
وقتی به خودم آمدم که سارا مرده بود خیلی پشیمان شدم با این حال دیگر چارهای نداشتم
جز مخفی کردن جسدش؛ به دوستم هادی تلفن کردم و ماجرای قتل را گفتم بعد هم او با خودرواش آمد
و جسد را داخل پتو پیچیدیم و به خارج شهر برده و حوالی نصیر آباد شهریار پشت یک تپه رها کردیم.
با اعترافات متهم اصلی پرونده کارآگاهان پلیس غرب استان تهران با تلاش فراوان موفق به شناسایی خانواده سارا شده و برای شکایت و پیگیری پرونده به اداره آگاهی مراجعه کردند.
با دستور بازپرس ویژه قتل متهمین بههمراه تیم جنایی به محل حادثه رفته و صحنه را بازسازی کردند.
سیامک که در حال بازسازی صحنه قتل بود گفت: من سارا را دوست داشتم،
اما تصور اینکه وی به من خیانت کند و با مرد دیگری برود برایم قابل قبول نبود بههمین خاطر او را کشتم.
دوستم هادی نیز هیچ گناهی ندارد او فقط به من کمک کرد تا جسد را منتقل کنیم.