در برخورد اول فکر می کنی که با یک موزیک شاد مواجه هستی اما وقتی که دقت می کنی با جنبه های ترسناکی مواجه می شوی. مجموعه ای ازتهدیدها به نام جنتلمن… بی ارزش سازی: در برخورد اول عبارتی که برای توصیف زن می شنوی که خجالت می کشی یعنی«سکسی». آیا می دانی معنی آن […]
در برخورد اول فکر می کنی که با یک موزیک شاد مواجه هستی اما وقتی که دقت می کنی با جنبه های ترسناکی مواجه می شوی. مجموعه ای ازتهدیدها به نام جنتلمن…
در برخورد اول عبارتی که برای توصیف زن می شنوی که خجالت می کشی یعنی«سکسی».
آیا می دانی معنی آن چیست؟
سکسی یعنی مطبوع برای ارضای شهوت! و در ادامه می شنوی که به تجلیل از بدن او پرداخته می شود.
به راستی آیا زن را باید در جایگاه یک ابزار جنسی دید؟
ابزاری یکبارمصرف برای لذتی شهوانی؟
حتی جمله ای می شنوی که زن باید بگوید یعنی«بله قربان!».
این آهنگ رسما ایجاد فرهنگ برده داری جنسیتی است.
حالا به بخش جدیدی از سخن می رسیم یعنی ایجاد فرهنگ لاکچری، جنسی، سخیف و سطحی برای زن.
در ابتدا دیدیم که چگونه جایگاه زن تخریب شد و حالا ساخته شدن شخصیتی جدید یعنی تجملاتی،
لذتبخش جنسی، مطیع و عیاش را برای او شاهدیم.
آیا این خجالت آور نیست؟
هرچه بیشتر گوش می کنی،بیشتر غمگین می شوی.آیا مرتبه ی رفیع عشق که حتی نوشتن آن نیز لیاقت می خواهد اینقدر سخیف شده که با نظر اندازی آلوده به شهوت کسب شود؟
داد از این نگاه سطحی… فراموش کرده ایم که صائب تبریزی می گفت:
«مارا ز شب وصل چه حاصل که تو از ناز.تا باز کنی بند قبا صبح دمیدست…»
در این موزیک همه چیز می شنوی که هیچکدام منطبق بر فرهنگ ایرانی نیست.
اما تأسف آور ترین بخش موضوع این است که سخیف ترین و تحریک کننده ترین صدای تاریخ را از زبان کودکان هم می شنوی.
کودکی که نه از سکس می داند و نه از عشوه گری و نه از مواد مخدر و نه از روابط لجام گسیخته.
این خیانت به جامعه است که قبیحترین مسائل از دیدگاه فرهنگ ایرانی را اینگونه بی پرده در اختیار کودک قرار دهی.
جالب است که این موزیک برای هفتادی ها برنامه ویژه دارد و آنقدر عیان گفته می شود که تعجب می کنی.
انگار قرار است که ارزش یک هفتادی به شهوتناک بودن باشد.هدف قرار دادن دهه هفتادی ها به این وضوح،
آدم را به شک وا می دارد…
هرچه بیشتر فکر می کنم، بیشتر نتیجه می رسم که باید برای خودمان احترام قائل شویم.
کاری که ما در شنیدن این اصوات سخیف می کنیم،خیانت به خودمان و جامعه است.
این خیانت به فرزندان ماست که قرار است پدران و مادران جامعه باشند.بیاییم و برای گوشهایمان ارزش قائل شویم.هر چیزی ارزش آن را ندارد که ما و فرزندانمان بشنویم…
مطالب مرتبط :
مهندسی فرهنگی