اصلاح طلبان و نمای پیش روی آنها یاداشت دو سال پیش در یکی از جراید سراسری کشور منتشر شد و در آن به بحران هایی که پیش روی اصلاح طلبان وجود دارد پرداخته شد و کوشش شد نمایی از راه پیش رو ترسیم شود . در شرایط فعلی که اصلاحات از سوی براندازان به شدت […]
یاداشت دو سال پیش در یکی از جراید سراسری کشور منتشر شد و در آن به بحران هایی که
پیش روی اصلاح طلبان وجود دارد پرداخته شد و کوشش شد نمایی از راه پیش رو ترسیم شود .
در شرایط فعلی که اصلاحات از سوی براندازان به شدت مورد حمله قرار می گیرد ،
رقبای داخلی اصلاح طلبان نفش را از این جریان گرفته اند و اصلاح طلبان نیز در مجلس و شورای شهر عملکرد موفقی نداشته اند
بازخوانی این یاداشت موجب آشنایی با دیدگاه دیگری می شود .
این یاداشت از این منظر نگاشته شده است که اصلاحات تنها راه برای رفاه ملت ؛
توسعه کشور و سربلندی فردای ا یران است اما باید در سختار فکری اصلاح طلبان و ساختار تشکیلاتی آن تحولات اساسی به وجود آید
و مردم به عنوان حامین اصلی اصلاحات می توانند در این مهم گام موثری بدارند.
بخش زیادی از آنچه به عنوان بحران پیش روی اصلاح طلبان می آید در سطح محلی نیز با شدت بیشتری وجود دارد
و پرداختن به آن ها به نوعی آسیب شناسی اصلاح طلبی محلی نیز هست.
بی تردید نگاشتن این یاداشت به عنوان بحران های پیش روی اصلاح طلبان نشانه بارز اعتقاد نویشنده به راه اصلاحات است .))
شایددر نظر عده ی کثیری اینگونه نباشد و بیشتر به اردوگاه اصولگرایان و بحران های آن ها اشاره شود.
پیروزی های متوالی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ، مجلس ۹۴ و ریاست جمهور ی و
شوراهای ۹۶ باعث می شود که اصلاح طلبان به این باور که اردوگاه اصلاح طلبی هم با بحران هایی روبرو هست
یا آبستن تولد بحران های جدید است با تردید برخورد کنند.
امروز اسطوره نظریه اصلاحات در بخش زیادی از جامعه به مثابه یک تصور اجتماعی خواسته های آن ها را نمایندگی می کند
و پیروزی اصلاح طلبان نیز مرهون همین عمومی شدن تصور اجتماعی است
که موجب اعتماد مردم به نامزد ها و لیست های اصلاح طلبی می شود اما بحران دراینجا به وجود می آید
که این تصور اجتماعی توان پاسخگویی خود را به بحران ها و انتظارات مورد نظر مردم از دست بدهد و طبیعی است
که با بحران دست به گریبان می شود.
از این رو بحران های پیش روی اصلاح طلبان دقیقا در نقطه ای که امروز نقطه قوت آن هاست رخ خواهد داد
وهمان جایی که مردم به اصلاح طلبان اعتماد می کنند به پاشنه اشیل آن ها تبدیل گردد .
پاسخ به این سوال که اصلاح طلبان در صورت ناتوانی از پاسخ گویی به بحران های فوق و برقراری نظم سیاسی مورد
نظر خود با چه بحران هایی روبرو می شوند از توان اندک نگارنده و ظرفیت این یاداشت خارج است
ولی براساس یک صورتبندی اجمالی می توان مهم ترین بحران های پیش روی اصلاح طلبان را به شرح زیر خلاصه کرد:
گفتمان اصلاح طلبی مانند هر گفتمانی در پی بحران های موجود در جامعه شکل گرفته اند
و با ارائه راهکارهایی برای حل بحران موجود کوشیده است یک عینیت اجتماعی عرضه کند .
عینیتی که جامعه ایران در بسیاری موارد در طول بیست سال گذشته آن را با رای خود تایید کرده اند
و اگر اصلاح طلبان و گفتمان اصلاحات در حل بحران های موجود ناتوان باشد روزهای سختی در پیش رو خواهد داشت .
گفتمان اصلاحات براساس نگرشی مسوات طلبانه ظهور کرد
و که یکی از دال های اساس آن برابر ی حقوق همه شهروندان و برابری فرصت های موجود بوده است
و همچنان نیز می باشد و اگر خود به افرادی دچار شود که با خود برتر بینی جایگاهی والاتر از نقد و بررسی
برای خود در نظر بگیرند یا به دلیل داشتن ژن برتر از فرصت های نا برابر برخوردار باشند ،
به تدریج زمینه به محاق رفتن اصلاح طلبی فراهم می شود .
ساختار اصلاح طلبی نیز نمی تواند مصون ار بروز روحیه اشرافی گری باشد .
ساختارهای کلان اصلاح طلبان همچون شورای عالی سیاستگذاری تاکنون توانسته اند
عامل موفقیت باشند اما فقدان ر وند های دموکراتیک و شفاف در تصمیم گیری اگر به نقطه ای برسد
که حق ویژه ای برای عده ای خاص قائل باشد نقیض یکی از دال های اساسی اصلاح طلبی است .
اصلاح طلبان به عنوان یک گفتمان فراگیر از طیف های متفاوتی تشکیل شده اند .
شرایط زمانه ب موجب شد که اصلاح طلبان باساس عقلانیت حضور در کنار یکدیگر را بر افتراق و
جدایی ترجیح دهند و تشکیل نهاد هایی مانند شورای عالی سیاستگذاری توانست به موفقیت در
انتخابات مجلس وش وراها بینجامد . اما اگر تفکر اصلاح طلبی که گفتمانی مدافع آژادی بیان و
لزوم نقادی می باشد کثرت را فدای وحدت کند و وجود طیف های متنوع و اندیشه های متفاوت
رادر درون خود نپذیرد زمینه اضمحلال تدریجی خود را فراهم می کند .
وجود وحدت گفتمانی اصلاح طلبان براساس آنچه برخی اندیشمندان آن را عادی سازی در برابر
استثنا طلبی می نامند( محمد مهدی مجاهدی ، مثلث عادی سازی در برابر استثنا طلبی ،
مهرنامه ، شماره ۵۲)الزامی است اما اگر وحدت نتواند کثرت را به رسمیت بشناسد موجب پدیدراری گرایش های گریز از مرکز می شود.
در بین اصلاح طلبان جران های اولویت را در کسب قدرت سیاسی می دانند
و عده ای نیز برای تصدی بر کرسی های مدیریتی سر از پا نمی شناسند ودر بابر عده ای با تاکید بر نقش
جامعه و اصلاح طلبی مبتنی بر جامعه اولویت اول را تجهیز فکری و سیاسی جامعه در جهت پروژه اصلاح طلبی می دانند .
ظهوربرخی تشکل ها که تمام تلاش خود را بر کسب مقامهای مدیریتی می بینند
و به سیاست و اصلاح طلبی به چشم نردبان کسب قدرت می نگرند زمینه تهی شدن فکری جریان اصلاح طلبی
و ناتوانی آن در بازتولید معرفتی و کاهش ارزش و اعتبار آن در نزد عموم مردم می شود .
لزوم توجه همزمان به کسب قدرت و فعالیت اجتماعی و پیگیری سیاست متوازن در این زمینه از بحران فوق جلوگیری می کند.
رهبر فقید انقلاب اما م خمینی (ره)جمله معروفی داشتند که مردم با هیچ کس عقد اخوت نبسته اند.
این جمله گویا ترین کلامی است که می شود دراین زمینه بیان کرد .
مردم اگر احساس کنند جریانی قصد دارد از طریق کسب رای آن ها به منافع خود برسد
آن جریان را تنها می گذارند .گفتمان اصلاح طلبی در صورتی می تواند
جایگاه خود را در نزد عمومی مردم حفظ نماید که به جایگاه بی بدیل مردم در قانون اساسی جمهوری اسلامی
توجه داشته باشد و ازفتارهای ابزار گرایانه دراین زمینه خود داری نماید.
فساد همزاد با قدرت است و اگر قدرتی کنترل نشود می تواند به محل بروز و بروز فساد تبدیل شود.
اصلاح طلبان اگر تنوانند خود بیش از دیگران بر عملکرد خود نظارت نمایند و با هر نوع فساد در بین خود برخورد نمایند ؛
با بحران اعتبار در نزد مردم روبرو می شوند و توان و پویایی خود را از دست می دهند.
اصلاح طلبان در حرکت خود در سط کلان و خرد و چه در روابط درونی خود نمی توانند
به مهم ترین ویژگی اصلاح طلبی یعنی حرکت تدریجی بی توجه باشند.
گاهی در مناسبات میان اصلاح طلبان مسائلی به وجود میاید که عده ای عنان از کف می دهند
و رویکرد حذف و گاه تخطءه را بر رویکرد اصلاحی ترجیح میدهند . هر رفتار انسانی با خود نقد و آسیب هایی هم یم آورد .
برای مثال می توان به لیست های اصلاح طلبان درانتخابات شوراها و مجلس انتقاد کرد
ولی اگز این انتقاد همران با رویکرد اصلاحی و حرکت دریجی در جهت اصلاح آن روند ها نباشد
می تواند آثار خسارت باری به وجود آورد. شرایط اجتماعی همواره بی قرار و در تلاطم و دگرگونی است
و رفتارهای کنشگران سیاسی و اجتماعی و جریان های موجود در سپهر اجتماعی در این بی قراری ها
میکوشند تا در برابر بحران ها و نابسامانی ها خود را طرح کنند و در برابر بحران های جدید بازتولید نمایند
و هر گفتمانی که توان بازتولید خود را از دست بدهد با گفتمان جایگزین روبرو می شود
بحران ها همواره با هم در تماسند و میتوانند یکدیگر را تقویت کنند.
(سیدهادی عظیمی ،فعال سیاسی اصلاح طلب)