اصولگرایی در علم ریاضیات و هندسه یک اصل وجود دارد که دو خط موازی به هم نمی رسند ولی اینکه دو خط از نقاطی دیگر به هم برسند نیز یک اصل است. در علم سیاست نیز این منطق وجود دارد د که رفتار متضاد دو گفتمان در یک نقطه به هم می رسند و آن […]
اصولگرایی
در علم ریاضیات و هندسه یک اصل وجود دارد که دو خط موازی به هم نمی رسند
ولی اینکه دو خط از نقاطی دیگر به هم برسند نیز یک اصل است.
در علم سیاست نیز این منطق وجود دارد
د که رفتار متضاد دو گفتمان در یک نقطه به هم می رسند
و آن نقطه، نقطه بحرانی و سپس نابودی است
زیرا طبق ضرب المثلی، دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجند.
در نظامهای اجتماعی چون محور، انسان است
و انسانها نیز علاوه بر ساختار فیزیکی بدن در اندیشه هم گوناگون هستند.
لذا برای جلوگیری از بی نظمی و تغییر مداوم و هدم جنگ همه علیه همه ، مکانیزمی تعریف شد
تا با کمترین هزینه بیشترین فایده حاصل شود.
این اندیشه که اصطلاحا در علوم سیاسی به آن نظام دموکراسی گفته می شود
مخالفینی هم دارد و آنها بدون رعایت قواعد در صدد تسلط بر آن هستند.
در این اندیشه، کسب قدرت و حفظ قدرت از نگاه مکانیکی و رابطه عمودی هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف توجیه می کند.
در این نگاه، دروغ و فریبکاری با زرورقی از رفتارهای عوامگرایی بر اذهان بمباران می شود
تا افراد تسلیم شوند و در نهایت به نقطه مورد نظر آنها برسند.
بنابراین طبق قاعده هندسی حرکت دو خط موازی به گونه ای است
که در یک نقطه به هم نمی رسند
ولی در هندسه نااقلیدسی حرکت دو خط از جای مختلف در نهایت به هم می رسند مانند کره زمین؛
در واقع این هندسه از اصول هندسی اقلیدسی پیروی نمی کند.
این تصور که نگارنده برای اثبات فرضیه خود به علوم دیگر متوسل شده است
به معنای سوء استفاده نیست
بلکه واقعیتی است که در حرکت رفتاری دو گفتمان اصولگرایی و طیف براندازان قابل مشاهده است.
هدف براندازان تخریب بنای نظام جمهوری اسلامی است
اما باید گفت اگر دیواری که روی این فنداسیون بنا شود
ولی کج بالا رود عاقبت فرو میریزد و این همان چیزی است که براندازان میخواهند.
این تصویر در قاب اقتدارگرایی از هر نوعی چه آنها که در کمپ آلبانی بدون رعایت قواعد دموکراسی فریاد میزنند
و چه کسانی که با زر و زور و تزویر تلاش می کنند تمام قدرت را کسب و حفظ کنند،
در یک نقطه به می رسند.
در واقع کسب و حفظ قدرت به هر وسیلهای نامشروع است
و البته کسانی که در پی حفظ وضع موجود هستند باید در فکر مجلس ختم آن نیز باشند.
البته این یک امر بدیهی است که بیشتر جنبه تذکر دارد
ولی آنچه نگارنده را متعجب کرد ادبیاتی است
که غلامحسین کرباسچی در کلاب هاوس با مصطفی تاج زاده مطرح کرد.
سخن عامیانه ای است که در هر قهوهخانهای رد و بدل می شود.
طرح این بحث عامیانه که “گفتمان” مشکل مردم نیست
و مردم مشکل “معیشت” دارند، از دبیرکل یک حزب بعید است.
ظاهرا تعریف ایشان از گفتمان، گفت و گوی معمولی است
که افراد در شب نشینی، قهوه خانه یا پارک و در کوچه و خیابان با هم انجام می دهند.
گفتمان یک مفاهمه زبانی و جریان اجتماعی است که قابل تجزیه و تحلیل، اندازه گیری و پیش بینی است.
مانند ابر سیاه در آسمان که با خود باران همراه دارد
اگر از روشهای آبخیزداری، سد و خطوط انتقال استفاده نشود سیلاب همه چیز را ویران می کند.
در علم سیاست، شبیه به نظامهای دموکراتیک است
که با تشکیل احزاب و ngoها ، پارلمان و وجود مطبوعات مستقل و گردش آزاد اطلاعات و همین طور قوه مستقل قضائیه از سیلاب جلوگیری میکند
ولی در مقابل گفتمان تک سالاری و اندک سالاری مکانیزمی برای کنترل سیلاب ندارد
و حتما قادر نخواهد بود از عوارض وضعی و ویرانگر آن جلوگیری کند.
ایشان به عنوان یک نیروی سیاسی تجربه گفتمان ها در نظام جمهوری اسلامی را دارد.
در گفتمان دولت سازندگی که ایشان یکی از عناصر اصلی آن بود
سیاست تعدیل اقتصادی را فراموش نکرده اند
که منجر به انزوای بین المللی ایران شد و تنش های اجتماعی را ایجاد کرد
و شاخص های اقتصادی آن منفی شدند؛
زیرا در دولت ششم جریان اقتدارگرایی مسلط گردید.
دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی یک گفتمان بود
که اکثر شاخص های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی آن مثبت بود
و همینطور گفتمان اصولگرایی یا اقتدارگرایی که کارنامه منفی آن زبان زد عام و خاص است
که متاسفانه با رفتار حذفی شورای نگهبان دولتی ترکیبی مانند دولت اوایل دهه هفتاد تشکیل شد
که سرانجام در دام اقتدارگرایی افتاد. حال ایشان بهانه” معیشت” را در مقابل” گفتمان” مطرح می کند.
این تصور آقای کرباسچی بسیار سطحی و مانند دیوار آجری بدون ملاط است.
در حالیکه در” گفتمان” نیازهای زیستی و فیزیولوژیک انسان وجود دارد
اگر در یک گفتمان توجه اساسی به تامین معیشت مردم نشود
آن گفتمان ناقص و نا کارآمد است و مانند آن دیوار کجی است که سرانجام فرو می ریزد.
نویسنده : مرتضی صارمی
این مطلب بدون برچسب می باشد.