اپیدمی اینجلیتیز در شهریار قربانی میگیرد

بیماری مهلک اینجلیتیز را جدی بگیریم اپیدمی اینجلیتیز در شهریار شهروندان را قربانی میکند   سید محمد خامسی دانشجوی دکترای مدیریت دولتی و مدرس دانشگاه مدیریت دولتی و سازمان های دولتی با تک تک ثانیه های انسان ها عجین شده اند. یک شهروند پیش از تولد درگیر سازمانهای دولتی است درست از زمانی که مادر […]

سید محمد خامسی

بیماری مهلک اینجلیتیز را جدی بگیریم

اپیدمی اینجلیتیز در شهریار شهروندان را قربانی میکند

 

سید محمد خامسی

دانشجوی دکترای مدیریت دولتی و مدرس دانشگاه

مدیریت دولتی و سازمان های دولتی با تک تک ثانیه های انسان ها عجین شده اند. یک شهروند پیش از تولد درگیر سازمانهای دولتی است درست از زمانی که مادر باردارش برای آزمایش های اولیه به مراکز و درمانگاه های دولتی و خصوص مراجعه میکند.

هر شهروند در بیمارستان به دنیا آمده، شناسنامه اش در ثبت احوال صادر میگردد، به مهد کودک میرود، در سیستم آموزش دولتی تحصیل میکند، سر کار میرود و نهایتا هم در آرامستانی به خاک سپرده میشود.هر شهروند از بدو تولد و حتی پیش از آن در تعامل با سازمانها است و با توجه به سیستم اقتصادی و سیاسی کشور و اثر دولت و قوانین و دستور العمل ها میتوان گفت هر شهروند در هرثانیه در تعامل با مدیریت دولتی است.
سازمان ها به‌ مثابه یک موجود زنده در نظر گرفته میشوند که مانند موجودات زنده اوج، فرود دارد بیمار می‌شود و فوت می‌کند.
یکی از بیماری  ‌های مهلکی که پارکینسون برای سازمان تعریف کرده است بیماری اینجلیتیز است. اینجلیتیز شرایطی است که سازمان در عین اینکه گرفتار ضعف‌های اساسی ساختاری است اما اعضا و کنشگران آن احساس رضایت و موفقیت می‌کنند.

هنگامی که مدیر سازمان از نظر کیفیت کار، و توانمندی و علم ضعیف و اصطلاحا درجه دوم است و دارای دو خصوصیت بیکفایتی و حسادت میباشد این خصوصیات به سلسله مراتب سازمان راه پیدا میکند و در این حالت برای آنکه ضعف وی عیان نشود زیر دستانی ضعیف تر از خود و با همان خصوصیات مشابه خود انتخاب مینماید. یعنی زیر دستان مستقیم  درجه۳ میشوند و  سپس این افراد کارکنان درجه۴ را جذب می‌کنند، این روال همچنان ادامه می‌یابد و مدیران بی کفایت و نا لایق و کم توان در صدر امور قرار میگرند و افراد توانمند و لایق با برچسب عدم همراهی باسیستمم  ناچار به کنج بی توجهی هدایت میشوند و سرمایه های کشور و خصوصا شهرستان شهریار سوخت میشود.

از آنجا که سازمان به‌طور تقریبی کاری انجام نمی‌دهد به طبع مرتکب اشتباهات زیادی هم نمی‌شود و چون هدف‌های کوتاه و پیش‌پا افتاده‌ای انتخاب کرده موفقیتی هم که به‌دست می‌آورد کامل است و در این حالت است که آمارها و گزارش عملکرد های ظاهرا رضایت بخش که اهداف را پوشش داده اند اطلاع رسانی میگردد…

در این حالت نشست دشت شهریار، خالی شدن سفره های آب زیر زمینی، مهاجرت های کنترل نشده، مشکلات فرهنگی و آموزشی، بحران سرانه های خدماتی و… دیده نمیشود و مدیران با ارائه آمارهای پوچ و بی ثمر ناشی از هدف گذاری های ضعیف که ریشه در بی کفایتی آنها دارد اوضاع را خوب نشان میدهند.

اینگونه است که شهریار خوب دیروز به شهریار نه چندان خوب امروز و شهریار امروز به شهریار بد فردا تبدیل خواهد شد و تا زمانی که این بیماری در شهرستان ریشه کن نشود این چرخه ادامه خواهد داشت و هر مدیر نالایق و بی کفایت که بر یک کرسی تکیه کند ، یک فرد شایسته پشت خط می ماند و توسعه قربانی این بیماری مهلک میگردد.