آیا شهریار نگین سبز غرب استان تهران باقی خواهد ماند ؟ تغییرات اقلیمی، عامل خشکسالی در بسیاری از کشورهاست. کمآبی، بیآبی و برداشت بیرویه از سفره های آب زیرزمینی، فرونشست زمین و ریزگردها مهمترین چالشهای سرزمین ما در سالهای پیشروست. بحرانی به نام بحران کم آبی در پیش روی سرزمین ما ایران قرار گرفته است، […]
تغییرات اقلیمی، عامل خشکسالی در بسیاری از کشورهاست. کمآبی، بیآبی و برداشت بیرویه از سفره های آب زیرزمینی، فرونشست زمین و ریزگردها مهمترین چالشهای سرزمین ما در سالهای پیشروست. بحرانی به نام بحران کم آبی در پیش روی سرزمین ما ایران قرار گرفته است، این بحران تلختر و وحشتناکتر از آن است که مورد غفلت واقع شود. بیابانزائی لاجرم از دل کویرها و بیابانهای مرکزی کشور شروع نمیشود، بیابانزائی میتواند در کنار تهران و در دشت شهریار شکل بگیرد.
دشت شهریار از دیرباز توسط رودخانه کرج تغذیه میشده است و این منطقه بهعنوان قطب مهم و مهد کشاورزی غرب استان تهران شناختهشده و مورد توجه بوده است. ولی متأسفانه درکنار عوامل اقلیمی، عوامل مدیریتی آب و خاک نیز آن را به سمت بیابانی شدن سوق میدهد. در واقع دشت کرج و شهریار قربانی سد سازی در بالادست بوده است. با احداث سد امیرکبیر و بهویژه طرح انتقال تونلی آب رودخانه کرج به پایتخت درپی افزایش جمعیت و گسترش بیرویه شهر تهران و عدم توجه به حقابههای کشاورزی و محیط زیستی، موجب کاهش تغذیه این دشت شده و با افت شدید سطح آبهای زیرزمینی و برداشت بیرویه و غیراصولی از منابع آب، شاهد فرونشست این خطه از سرزمین هستیم. بهگونهایکه رکورد جهانی ۳۶ سانتیمتر نشست در سال از آن اینمنطقه و مناطق همجوار است. مگر نه این است که شهریار به دلیل پذیرش مهاجرت در حاشیه تهران، بهعنوان دوازدهمین شهر پرجمعیت کشور شناخته شده و اکنون با توسعه شهرنشینی پایتخت، بخش از حقابهای که از این ناحیه خارج میشود متأسفانه بهدلیل فرسودگی تجهیزات آبرسانی و سایر عوامل بهطرز صحیح، مدیریت هم نمیشود.
اینک، متأسفانه دشت شهریار در هجوم کانونهای بحرانی فرسایش بادی و چشمه گردوغبار قرار گرفته است و ذرات کوچکتر از قطر ۵/۲ میکرون سلامت ساکنان منطقه و به تبع آن پایتختنشینان را مورد مخاطره قرار خواهد داد. آیا برازنده نگین سبز غرب استان تهران است که سیمای سرزمین آن، بیابانیشدن و فرونشست را برای ساکنانش در کرد امیر و سایر مناطق به ارمغان آورد. چه بر سر این دیار سبز سرزمینمان خواهد آمد. مگر توسعه پایدار و درخور محیط زیستی، عدالت در استفاده مشترک را القا نمیکند، توسعه پایدار محیط زیستی که یکی از زیرگروههای توسعه پایدار بوده و بر جنبههای محیط زیستی درکنار روشهای مربوطه و ساختارهای نهادی آن متکی است.
اکنون بیابانزدایی مستلزم مشارکت همهجانبه مردم، مسئولین و نهادهای مختلف است تا بتوان در این مرحله از فرسایش، جهت حفاظت آب و خاک اقدام نمود. اکنون همه باید تلاش کنیم تا از هر حرکتی که منجر به کاهش کارایی سرزمین میشود، جلوگیری کنیم. آبخیزداری و مدیریت جامع حوزههای آبخیز که درواقع واحد عملیاتی و اجرایی است، حفاظت آب و خاک درکنار رعایت عدالت در طبیعت است که مانع وقوع نابسامانی گردد. اکنون همه ما ناگزیر هستیم از خود شروع کرده و گامی مؤثر درراستای حفاظت سرزمین برداریم. اگر در مدیریت سیستم توجه شود، اگر الگوی مصرف و الگوی کشت تغییر کند، توانمندسازی جوامع محلی انجام شود، باورهای درست پذیرفته شود، کاهش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک رخ دهد، کسب و کار سبز رونق داشته باشد، به بهانه اشتغالزائی محیط زیست تخریب نگردد، به آمایش سرزمین و ارزیابی توان محیط زیست توجه شود، تغییر کاریری طبیعت بیاهمیت نباشد، ظرفیت برد اکوسیستم مدنظر قرار گیرد، مشارکت همگان موجود باشد و راهکار بهینه را برگزینند، میتوان تا حدودی بر مشکلات فائق آمد. درغیر این صورت تنها ماحصل بههمزدن چرخه اکوسیستم و نابودی طبیعت است و دامنزدن به آن، شدت بحران را درپی خواهد داشت.
شهریار نگین سبز غرب استان تهران/
نوشته :مهری محمود خانی
کارشناس ارشد مهندسی منابع طبیعی